اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 122
چيزى موجود شده و مانند كون و فساد و تغيّر دفعى است.
بنابراين، بايد ميان فاسد و كاين، هيولاى مشتركى باشد كه صورتى را از
دست بدهد و صورتى را بپذيرد؛ مانند اينكه آب؛ بخار يا بخار، آب شود.
اگر اتحاد عاقل و معقول، به اين معنا باشد، بايد عاقل، مركّب از صورت
و ماده باشد و اين، خلاف فرض است؛ چرا كه نفس بسيط است و مركّب از صورت و ماده
نيست.
شيخ الرئيس در اين باره فرمود:
و إن كان على أنّه ذاته، فقد بطل ذاته، و حدث شيء آخر ليس أنّه صار
هو شيئا آخر؛
و اگر ذات او باطل شده است، چيزى- كه همان ذات است- باطل شده و چيزى
ديگر حادث شده است. نه اينكه او چيزى ديگر شده است.
همانگونه كه اشاره شد، بهترين مثال براى اين فرض، همان آب شدن بخار
يا بخار شدن آب است. اين مثال، از مصداقهاى صيرورت يا شدن است، نه از مصداقهاى
اتحاد. هرگز آب و بخار با يكديگر اتحاد مصداقى و مغايرت مفهومى پيدا نمىكنند،
بلكه هم به لحاظ مفهوم و هم به لحاظ مصداق، با يكديگر مغايرت دارند و در اين گونه
موارد، اگر هيولاى مشتركى ميان كائن و فاسد نباشد، صيرورت و شدنى، امكان تحقّق
ندارد. براى همين است كه كائن و فاسد، هر دو مركّب از هيولا و صورتند و چون شيئيّت
شىء به صورت است، نه آب، بخار و نه بخار، آب است. تنها ما به الاشتراك آنها
هيولاست كه به همراه صورت آب، آب بالفعل و بخار بالقوّه و به همراه صورت بخار،
بخار بالفعل و آب بالقوّه است. اين هيولاست كه در آن واحد هم حامل صورت آب يا بخار
و هم حامل قوّه ديگرى است و براى همين است كه فيلسوفان، هيولا را به دو معنا به
كار مىبرند: يكى به معناى حامل صورت و ديگرى به معناى حامل قوّه و صد البته كه
اين دو با هم قابل جمعند.
اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 122