اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 118
1. هرگاه عاقل، مدرك ذات خويش باشد، دوگانگى عاقل و معقول، به اعتبار
است؛ يعنى ادراككننده ذات، به لحاظ اينكه خود را ادراك مىكند، عاقل و به لحاظ
اينكه ادراك شده است، معقول است. در اين قسم، عقل و عاقل و معقول، به حسب مصداق،
يكى و به حسب مفهوم، مغاير يكديگرند.
2. هرگاه عاقل، مدرك چيزهاى ديگرى غير از ذات خود باشد، محتمل است كه
باز هم مغايرت آنها مفهومى و وحدت آنها مصداقى و اين هم يكىديگر از مظاهر اتحاد
عاقل و معقول باشد و محتمل است همانگونه كه به حسب مفهوم، مغاير يكديگرند، به
حسب مصداق نيز مغاير يكديگر باشند و در اين قسم، اتحاد عاقل و معقول تحقّق نيابد.
شيخ الرئيس اين قسم را محال شمرده و در اين فصل بر محال بودن آن
استدلال كرده است.
بنابراين، برخى اتحاد عاقل و معقول را در هر دو صورت پذيرفته و برخى-
همچون شيخ الرئيس- قائل به تفصيلند.
بايد توجه داشت كه صورت دوم هم محتملاتى دارد كه برخى از آنها ممتنع
و برخى ممكن است و چه بسا قائلان به اتحاد، به صورتهاى ممكن و قائلان به امتناع
به صورتهاى ممتنع نظر دارند.
صدر المتألّهين مىگويد:
اتحاد، سه گونه قابل تصوّر است: نخست اينكه وجود دو چيز، يك وجود
شود. درباره محال بودن اين فرض، شكّى نيست. همانگونه كه شيخ الرئيس درباره دلايل
نفى اتحاد گفته است. دوم اينكه مفهومى از مفهومها يا ماهيّتى از ماهيّتها با
مفهوم يا ماهيّت ديگرى يكى شوند؛ به گونهاى كه به حمل اوّلى ذاتى بر يكديگر حمل
شوند. اين نيز بدون شك محال است؛ چرا كه هر معنايى از حيث اينكه آن معناست، غير
از ديگرى است؛ براى نمونه، محال است كه مفهوم عاقل عين مفهوم معقول شود؛ ولى ممكن
است
اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 118