اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 106
در صورتى از داشتن جنس و فصل و ماده و صورت، منزّه است كه تحت هيچ
مقولهاى از مقولات نباشد؛ ولى اين هم صحيح نيست. تنها واجب الوجود است كه داراى
ماهيّت و جنس و فصل نيست. بنابراين، ماده و صورت ندارد. ولى ممكنات، همه تحت
مقولهاى از مقولات جوهرى يا عرضى مىباشند و داراى جنسند و هرچه داراى جنس است،
داراى فصل است. عقل و نفس و جسم و اجزاى سازنده جسم همگى تحت مقوله جوهرند. عقل و
نفس، جوهر مجرّد و جسم و هيولا و صورت [1]، جوهر غير مجرّدند.
ولى بايد به امام فخر رازى گفته شود: درست است كه هرچه داراى ماده و
صورت است، داراى جنس و فصل است. ولى هرچه داراى جنس و فصل است، داراى صورت و ماده
نيست. اجسام هم داراى ماده و صورت و هم داراى جنس و فصلند؛ ولى عقول، نفوس و
اعراض، در خارج داراى ماده و صورت نيستند؛ بلكه بسيطند؛ لكن همگى داراى جنس و فصل
و به عبارت ديگر، داراى ما به الاشتراك و ما به الامتيازند. البته ذهن ما مىتواند
همان جنس و فصل آنها را «به شرط لا» اعتبار كند و به همين لحاظ است كه آنها هم
صورت و ماده پيدا مىكنند، ولى نه صورت و مادّه خارجى، بلكه صورت و مادّه ذهنى.
صورت و مادّه خارجى بر جنس و فصل، تقدّم دارند؛ يعنى ذهن با ملاحظه ماده و صورت
خارجى براى آنها جنس و فصل اعتبار مىكند، ولى صورت و مادّه ذهنى بر جنس و فصل،
تقدّم ندارند؛ بلكه از آنها مؤخّرند.
يعنى ذهن با ملاحظه ما به الاشتراك آنها جنس را و با ملاحظه ما به
الامتياز آنها فصل را لحاظ مىكند. اين، كارى است كه ذهن آنرا در درجه نخست انجام
مىدهد؛ سپس با اعتبار «به شرط لا» از همان جنس و فصل، صورت و مادّه ذهنى مىسازد.
بنابراين، هرچه داراى ماده و صورت است، داراى جنس و فصل است؛ ولى از
[1] . مشّاييان صورت را از مقوله جوهر و اشراق، صورت را عرض و حكمت
متعاليه آنرا فوق جوهر و عرض مىشناسند.
اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 106