اسم الکتاب : ترجمة رساله اضحوية المؤلف : ابن سينا الجزء : 1 صفحة : 16
و پيرايههاى زرين و سيمين؛ چنانكه رسم عجم بود مهرجانى و نوروزى. و
عرب ندانسته بود كه نوروز و مهرجان چى باشد»
[1] عمر خيام نيز اين گفته را چنين تأييد مىكند: «آمدن موبد موبدان، و
نوروزى آوردن» [2]
ارزش اين اثر
در مورد ارزشمندى اين گونه ميراثهاى كهن فرهنگى عقايد گونهگون بسيار
اظهار شده است. بهتر آنكه اين داورى از گفتههاى شادروان محمد على فروغى روايت
شود؛ زيرا بىترديد، سخن اين دانشمند، كه خود دوستدار ابن سينا و شارح و مترجم
آثار فلسفى او بوده است، در اين زمينه دلنشينتر خواهد بود.
فروغى: «راست است كه در چهار صد سال گذشته اروپائيان علم و حكمت را
بسيار ترقى داده، بلكه ديگرگون ساختهاند؛ و ليكن معارف قديم هم يكسره دور
انداختنى نشده، و به چندين جهت ما را به كتابهاى پيشين نياز است: نخست اينكه آثار
پدران ما است. دوم اينكه تاريخ علم و حكمت از آنها برمىآيد. سوم اينكه گذشته از
سير تاريخى علم- كه شناختنش هميشه محل حاجت است- بسيارى از آن كتابها به خودىخود
مورد استفاده است، و منسوخ نمىشود.
پس تكليف ايرانيان دانش دوست اين است كه وسايل بهرهمندى از آن
كتابها را براى همگنان فراهم سازند، يعنى هم اصل آنها را پاكيزه و درست به چاپ
برسانند، و هم به فارسى روان درآورند. و اگر مشكلاتى دارد توضيح كنند تا كسانى كه
در زبان عرب تسلط ندارند از آنها بىبهره نمانند، يا مجبور نشوند همه را نزد استاد
بياموزند.
زيرا از اين پس معلوماتى كه دانشطلبان بايد تحصيل كنند به اندازهاى
فراوان است كه مجال نمىدهد مانند زمانهاى پيش، اوقات خويش را به فراگرفتن زبان
عربى! و حل مشكلات آن كتابها در نزد استاد مصروف سازند».
[3]
زندگينامه ابن سينا
ابو عبيد عبد الواحد محمد جوزجانى دانشورى است كه به سال 403 ه- 1012
م در شهر جرجان (حدود گنبد قابوس امروز) رشته ارادت ابن سينا را به گردن افكند، و
بيست و پنج سال- تا واپسين روز زندگى ابن سينا- در همه احوال ملازم استاد بود، حتى
پس از خاموش شدن چراغ زندگى ابو على نسبت به او بر سر پيمان ماند، و با درايت و
كفايت همه آثار ناتمام استاد را تكميل كرد، و به دست گوهرشناسان روزگار سپرد تا از
گزند نيستى مصون بماند.
[1] . ترجمه تاريخ طبرى از بلعمى، چاپ عكسى بنياد فرهنگ ايران، ص
99