اسم الکتاب : مرزهاى اعجاز (فارسي) المؤلف : خوئی، سيد ابوالقاسم الجزء : 1 صفحة : 173
مختلف
سخن و فنون بلاغت كاملا آشنا هستند،نشان مىداد.او از يك نكته واضح كه اساس
سنجش در سخن محسوب مىشود غفلت ورزيده است،زيرا راه درست معارضه با يك سخن
بليغ اين است كه شاعر و نويسنده،كلامى و يا شعرى بياورد كه با كلامى كه
مىخواهد با آن معارضه نمايد از جهت معنى و هدف،متحد باشند امّا بايد هر
كدام از اين دو كلام از نظر الفاظ و شيوهء سخن استقلال داشته باشند،هرگز
معنى معارضه اين نيست كه از الفاظ و تركيب و اسلوب كلامى كه مىخواهد با آن
معارضه كند تقليد نمايد و به تبديل و تغيير برخى از الفاظ آن قناعت
كند.اگر ملاك معارضه اين باشد،پس با هر كلامى مىتوان به معارضه
برخاست.مسلما اين نوع معارضه براى بلغاى عصر رسالت از هر كارى آسانتر
بود،ولى چون مىدانستند كه معنى معارضه اين نيست و به بلاغت خارق العاده
قرآن نيز آشنا بودند،معارضه با قرآن را امر محالى شمرده و به عجز و ناتوانى
خود اعتراف نمودند.گروهى ايمان آوردند و گروهى آن را به سحر و جادو نسبت
دادند.
گذشته از اين چطور مىتوان گفت كه اين جملهها معانى بلند و مزاياى
سورهء«حمد»را داراست؟!چگونه مىتوان گفت كه جمله «الحمد للرحمان»از نظر
معنى با جملهء«الحمد للّه»يكسان و برابر است؟!در صورتى كه دومى مزايايى
دارد كه در اوّلى نيست.
(1)-«اللّه»در لغت عرب،نام آن ذات مقدسى است كه تمام
اسم الکتاب : مرزهاى اعجاز (فارسي) المؤلف : خوئی، سيد ابوالقاسم الجزء : 1 صفحة : 173