اسم الکتاب : مرزهاى اعجاز (فارسي) المؤلف : خوئی، سيد ابوالقاسم الجزء : 1 صفحة : 133
مغرب را مربوط به اختلاف طلوع و غروب آفتاب در فصول تابستان و زمستان مىدانند و مشرق و مغرب خورشيد در اين دو فصل مختلف مىباشد.[1]
ولى ظاهر اين است كه آيه ناظر به نيمكره ديگر زمين است،و طلوع آفتاب بر
نيمى از اين كره،ملازم با غروب آن از نيم كره ديگر مىباشد،و اين حقيقت را
آيه ديگر روشن مىسازد.
(1)- { يا ليْت بيْنِي و بيْنك بُعْد الْمشْرِقيْنِ فبِئْس الْقرِينُ } .[2]
«اى كاش ميان من و تو فاصلهء دو مشرق بود،چه دوست بدى هستى!».
گوينده اين جمله مىخواهد نهايت تنفر خود را با درخواست چنين فاصلهاى در
انظار ترسيم كند.در اين صورت ناچار بايد فاصلهء دو مشرق،عظيمترين فاصلهء
محسوس براى بشر باشد تا مراتب تنفر و انزجار خود را مجسم سازد،اكنون بايد
ديد كدام دو مشرق است كه بعد آنها بزرگترين بعد و فاصله در جهان حس و در
روى زمين مىباشد.
اين دو مشرق نمىتواند مشرق ماه و خورشيد و يا دو مشرق
[1].خورشيد در آغاز تابستان در آخريني درجهء مل شمالى است و در آغاز زمستان در آخرين درجهء ميل جنوبى. [2].زخرف:38.
اسم الکتاب : مرزهاى اعجاز (فارسي) المؤلف : خوئی، سيد ابوالقاسم الجزء : 1 صفحة : 133