اسم الکتاب : توضيح المسائل (فارسي) المؤلف : خوئی، سيد ابوالقاسم الجزء : 1 صفحة : 300
(مسألة 2378 ) - اگر خود زن و مرد بخواهند صيغ عقد غير دائم را بخوانند، بعد از آن كه مدت و مهر را معين كردند، چنانچه زن بگويد «زوجْتُك نفْسى فِى الْمُدةِ الْمعْلوْمةِ على الْمِهْرِ الْمعْلوم» بعد بدون فاصله مرد بگويد: «قبِلْتُ» صحيح است. و اگر ديگرى را وكيل كنند و اول وكيل زن به وكيل مرد بگويد «زوجْتُ مُوكِلتى مُوكِلك فِى الْمُدةِ الْمعْلُوْمةِ على الْمهْرِ الْمعْلوم » پس بدون فاصله وكيل مرد بگويد « قبِلْتُ التّزويج لِمُوكِلِى هكذا » صحيح مىباشد.
شرايط عقد (مسألة 2379 ) - عقد ازدواج چند شرط دارد:
« اول »: آن كه بنابر احتياط به عربى صحيح خوانده
شود. و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربى صحيح بخوانند،چنانچه
ممكن باشد، بنابر احتياط واجب كسى كه مىتواند به عربى صحيح بخواند وكيل
كنند و اگر ممكن نباشد خودشان مىتوانند به غير عربى بخوانند، اما بايد
لفظى بگويند كه معنى زوجت و قبلت را بفهماند.
« دوم »: مرد و زن يا وكيل آنها كه صيغه را
مىخوانند قصد انشاء داشته باشند يعنى اگر خود مرد و زن صيغه را مىخوانند،
زن به گفتن «زوّجْتُك نفْسى» قصدش اين باشد كه خود را زن او قرار دهد
و مرد به گفتن «قبّلْتُ التّزْويْج» زن بودن او را براى خود قبول بنمايد، و اگر وكيل مرد و زن صيغه را مىخوانند، به گفتن «زوجت و قبلت» قصدشان اين باشد كه مرد و زنى كه آنان را وكيل كردهاند، زن و شوهر شوند.
« سوم »: كسى كه صيغه را مىخواند بنابر احتياط بايد بالغ و عاقل باشد، چه براى خودش بخواند يا از طرف ديگرى وكيل شده باشد.
« چهارم »: اگر وكيل زن و شوهر يا ولىّ آنها صيغه
را مىخوانند، در موقع عقد، زن و شوهر را معين كنند مثلاً اسم آنها را
ببرند يا به آنها اشاره نمايند. پس كسى كه چند دختر دارد، اگر به مردى
بگويد «زوجتك احدى بناتى» يعنى زن تو نمودم يكى از دخترانم را، و او بگويد
«قبلت» يعنى قبول كردم، چون در موقع عقد، دختر را معين نكردهاند عقد باطل
است.
« پنجم »: زن و مرد به ازدواج راضى باشند، ولى اگر زن ظاهراً با كراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضى است عقد صحيح است. (مسألة 2380 ) - اگر در عقد يك حرف غلط خوانده شود كه معنى آن را عوض كند عقد باطل است. (مسألة 2381 ) - كسى كه دستور زبان عربى را
نمىداند، اگر قرائتش صحيح باشد و معناى هر كلمه از عقد را جداگانه بداند و
از هر لفظى معناى آن را قصد نمايد، مىتواند عقد را بخواند. (مسألة 2382 ) - اگر زنى را براى مردى بدون اجازه آنان عقد كنند و بعداً زن و مرد آن عقد را اجاز نمايند عقد صحيح است. (مسألة 2383 ) - اگر زن و مرد يا يكى از آن دو را
به ازدواج مجبور نمايند و بعد از خواندن عقد اجازه نمايند، عقد صحيح است و
بهتر آن است كه دوباره عقد را بخوانند. (مسألة 2384 ) - پدر و جد پدرى مىتوانند براى
فرزند پسر يا دختر نابالغ يا ديوان خود كه به حال ديوانگى بالغ شده است
ازدواج كنند و بعد از آن كه طفل بالغ شد يا ديوانه عاقل گرديد، اگر ازدواجى
كه براى او كردهاند مفسدهاى نداشته، نمىتواند آن را بههم بزند و اگر
مفسدهاى داشته، مىتواند آن را امضاء يا رد نمايد ولى درصورتى كه دختر و
پسر نابالغ را پدرانشان به يكديگر تزويج كنند چنانچه پس از بلوغشان اجازه
نكنند احتياط به طلاق يا عقد جديد ترك نشود. (مسألة 2385 ) - دخترى كه به حد بلوغ رسيده و
رشيده است يعنى مصلحت خود را تشخيص مىدهد، اگر بخواهد شوهر كند، چنانچه
باكره باشد، بنابر احتياط واجب بايد از پدر يا جد پدرى خود اجازه بگيرد، و
اجاز مادر و برادر لازم نيست. (مسألة 2386 ) - اگر دختر باكره نباشد يا باكره
باشد ولى اجازه گرفتن از پدر يا جد پدرى به جهت غايب بودن يا غير آن ممكن
نباشد، و دختر حاجت به شوهر كردن داشته باشد اجاز پدر و جد لازم نيست. (مسألة 2387 ) - اگر پدر يا جد پدرى براى پسر نابالغ خود زن بگيرد، پسر بايد بعد از بالغ شدن خرج آن زن را بدهد. (مسألة 2388 ) - اگر پدر يا جد پدرى براى پسر
نابالغ خود زن بگيرد، چنانچه پسر در موقع عقد مالى داشته، مديون مهر زن
است، و اگر در موقع عقد مالى نداشته، پدر يا جد او بايد مهر زن را بدهد.
اسم الکتاب : توضيح المسائل (فارسي) المؤلف : خوئی، سيد ابوالقاسم الجزء : 1 صفحة : 300