responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دعا معراج مومنين و راه زندگى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 96

خدايى قوى تكيه كرده‌ايم، از اينروست كه امام حسين عليه السلام مى‌فرمايد:

«خدايا چگونه نااميد شوم در حاليكه اميدم تويى؟»

نااميدى از ذات انسان است، امّا هرگاه خداوند اميد او باشد، نااميد نمى‌شود.

يا چگونه خوار شوم در حاليكه به تو توكّل كرده‌ام؟

ذات انسان، داراى سستى و پستى است، امّا هرگاه به خدا توكّل كند سست و پست نخواهد بود.

چگونه عزّت خواهم در حاليكه مرا گرفتار ذلّت كرده‌اى؟

انسان مى‌خواهد عزيز باشد، امّا چه كارى مى‌تواند بكند وقتى همه مخلوقات خوار و ذليل هستند؟

يا چگونه عزّت نخواهم در حاليكه به تو منسوبم؟

بنابراين، عزّت براى انسانى از طريق انتساب به خدا حاصل مى‌شود، كافى است كه انسان بگويد: من «بنده خدا» هستم، تا در زندگى عزيز باشد.

اين معادله را در دعايى ديگر مى‌يابيم:

«اى مولاى من! اى مولاى من!

تو مولا هستى و من بنده و آيا كسى جز مولا به بنده مهربانى مى‌كند؟

اى مولاى من! اى مولاى من!

تو عزيزى و من خوار و آيا كسى جز عزيز به خوار مهربانى مى‌كند؟»

پس اساس ذكر فهميدن اين معادله است: «وقتى خود را شناختى، خدا را شناخته‌اى» و عكس آن نيز درست است: «هرگاه درپى شناخت خدا بودى، خدا هم خود را و نيز تو را به تو مى‌شناسد». پيداست كه در اينجا دو نوع شناخت وجود دارد؛ شناخت عقلى كه شناخت خدا از طريق عقل و دليلهاى كلامى است و نيز شناخت وجدانى كه انسان در آن به حالت كشف حقايق، آنگونه كه آنها را با نور دل‌

اسم الکتاب : دعا معراج مومنين و راه زندگى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 96
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست