بر همين اساس لازم بذكر است كه بجا آوردن حجّ طىّ يك دعوت رسمى از
سوى پروردگار بزرگ صورت مىگيرد يعنى اينكه خداى متعال به چشم رحمت به بندگان خود
مىنگرد و هر آنكه را كه دوست بدارد براى ايستادن در محضرش در آن اماكن متبرّكه
انتخاب مىكند، در حالى كه آنان كه توفيق حجّ نيافتهاند انتظار سالها آينده را
مىكشند تا شايد مورد رحمت الهى قرار گيرند و اين دعوت الهى شامل حالشان شود.
حاجى مىتواند خاطراتش را به يادآورد كه جرقّه رفتن به حجّ چگونه در
او زده شد؛ چگونه اين جرقّه به شعلهاى تبديل شد، چگونه اين رغبت در او شدّت يافت،
و چگونه بر مشكلات سفر فائق آمد وآنها را يكى پس از ديگرى پشت سرنهاد تا اينكه به
سرزمين مقدّس رسيد و مناسك حجّ را بجا آورد...
از اين رو بر قاصد خانه خدا است كه اين دعوت الهى را جدّى بگيرد و با
تمام دقّت و توجّه و خلوص نيّت مناسك خود را ادا كند، و چگونگى استفاده كردن از
اين ضيافت الهى را بشناسد، و چگونگى ديدار الهى را بياموزد زيرا كه ميزبان حجّاج
خداوند جبّار آسمان و زمين و پروردگار دنيا و آخرت و مالك تمام اشياء مىباشد. بر
او است كه اوّلين گام را بردارد، و مطمئن باشد كه به پوشيدن لباس احرام و زدودن
لباسهاى دنيوى كه عملى ظاهرى مىباشد اكتفا نمىكند، بلكه اين كار شعارى است در
راستاى زدودن حجابهاى باطنى كه از باز شدن ديده دل جلوگيرى مىكنند. اى كاش هر يك
از شروط لباس احرام نشانهاى رمزى باشد از عرفان و زهد و توجّه خالصانه بسوى خداى