«و چون بندگان من از دورى و نزديكى من از تو مىپرسند بدانند كه من
به آنها نزديك خواهم بود هركه مرا خواند دعاى او را اجابت كنم پس بايد دعوت مرا
بپذيرند و به من بگروند باشد تا به سعادت راه يابند.»
يعنى بخاطر حجابهايى كه بين خود و خدا ايجاد كردهايم، از او دور
افتادهايم. آفتاب هر روز بر پهنه شرق و غرب مىتابد، و لكن درِ اتاق اگر بسته
باشد واگر پردهاى بر روزنههاى موجود در ديوار آويخته شده باشد نفوذ نور را غير
ممكن و افراد داخل اتاق را از نور محروم مىسازد. همينگونه است رابطه ما با خداوند
متعالى، ما هستيم كه از او دور افتادهايم زيرا پوشيده از حجابهاى دنيوى هستيم.
دنيا بزرگترين پرده و حجاب بين انسان و پروردگارش مىباشد، همانگونه كه پيامبر
اكرم صلى الله عليه و آله مىفرمايند: «محبّت دنيا رأس هر خطائى است.
[2]»
بدتر وزشتتر از آن خودخواهى انسان است، كه فرد خود را در آن حبس
كرده است و تا وقتى كه از اين زندان رهايى نيابد به حقيقت نمىرسد.
و به همين خاطر است كه در دعاى ابوحمزه ثمالى مىخوانيم:
«بدان كه تو براى اميدواران موضع اجابت هستى، و براى غمداران در
كمينگاه يارى رساندن هستى... و همانا رونده بسوى تو به تو