وپيشروى بسوى نور الهى جزم كند. در حالى كه همين لحظه بيدارى براى
خداوند كفايت مىكند تا بنده را به خود نزديك كند و درهاى رحمت و سعادت ابدى را در
برابرش بگشايد. مصائب و بلاهايى كه به هر فرد در طول عمرش خواهد رسيد چيزى جز
وسيلهاى براى بيدار كردن انسان از غفلت و تنبيه او بخاطر آنچه در آن غوطهور است
نيست، و اينها براى اين است كه توبه كند و عمل صالح انجام دهد.
اگر بگوييم حجّ ايستگاه دورى از گناهان و مركز انقلاب انسان براى
غلبه بر هواى نفس است بيراهه نرفتهايم. حجّ ايستگاهى است كه برترين احترامها را
براى انسان قائل مىشود و مىخواهد انسان خود را در مسائل حاشيهاى و پست غرق
نسازد.
در واقع هدف از حجّ به تنهايى، و با توجّه به اصل مطلب، اين است كه
آينهاى برّاق و صيقل را به انسان ارائه كند تا
(وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ) را منعكس سازد.
تمام افراد بشر در جرگه كسانى كه قرآن كريم آنها را
(أُولِي الْأَلْبَابِ) نام نهاده قرار نمىگيرند، بلكه
كسانى كه به عمق و ريشه مفاهيم وحقيقت قضايا توجّه دارند اولى الالباب هستند. امّا
آنهايى كه به ظاهر مسائل زندگى اكتفا كردهاند و از دريا فقط كف آن را مشاهده
مىكنند سزاوار زندگى در قشر و پوسته وجود هستند.