نابودى و زوال مستكبران را فراهم ساخته است. حجاب به زن، استقلال، عزّت و كرامت مى‌بخشد، و اين همان حقيقتى است كه تمام زنان دنيا بايد آن را بفهمند.

حجاب چيزى نيست كه بى‌علّت بر بانوان واجب شده باشد، بلكه از احكام تشريعى است كه با طبيعت تكوينى زن كاملًا هماهنگى دارد و زن براى حفظ كرامت و عفّت خويش به آن نيازمند است، و مسئله حجاب از امورى است كه هماهنگى ويژه‌اى با روحيات زن دارد، وقار و حشمتش را دوچندان مى‌كند و بر هيبت و عظمت او مى‌افزايد و از زيبايهاى طبيعى كه خداوند برايش قرار داده پاسدارى مى‌كند. حجاب زن را از بى‌بند و بارى و ابتذال و بى‌عفّتى و ولنگارى و سستى حفظ مى‌كند. نمى‌توان ادعا كرد كه حجاب مانع فعاليت زن در عرصه اجتماعى است، بالعكس زن محجّبه علاوه بر مسئوليتى كه در قبال اجتماع دارد به عنوان نمونه‌اى نيكو با بى‌بندبارى به‌مبارزه بر مى‌خيزد، و حجاب را به مثابه نشانه‌اى مى‌داند كه ارزشها در آن تجلّى يافته، و آن را مانند وسيله‌اى براى مخالف با ابتذال مى‌يابد.

حجاب خروشى است از جانب زن در برابر انسانهايى كه مخالف اسلام هستند، همانها كه بى‌مسؤوليتى و غوطه‌ور بودن زن در شهوات را خواستارند. حجب و حيا دو عنصر اساسى تشكيل دهنده طبيعت زن است و هيچ انسان صاحب خردى منكر آن نيست مگر كسى كه حجابهاى ظلمانى، ديده حقيقت بينش را مسدود كرده باشد.

گزافه نگفته‌ام، اگر بگويم كه امروزه زن مسلمان با الهام گرفتن‌