responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : زندگانى حضرت امام حسن عسكرى(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 28

حالات پنهانكارى متمايز شده است. ماجراهاى زير مى‌توانند گوشه‌اى از حالات تقيّه را در دوران امام بازگو كنند:

الف- داوود بن اسود گويد: سرورم (امام عسكرى عليه السلام) مرا فرا خواند و چوبى كه گويا پايه درى بود، گرد و دراز به اندازه كف دست، به من داد و فرمود: اين چوب را به عمرى (يكى از نمايندگان مقرب آن حضرت) برسان. به راه افتادم. در خيابانى با يك سقّاء كه استرى داشت رو به رو گشتم. استر راه مرا سدّ كرده بود. سقّاء بانگ زد كه راه را باز بگذار. من همان تكه چوب را بالا بردم و بر استر زدم، چوب شكست. به قسمت شكستگى چون نگاه كردم، چشمم به نامه‌هايى كه در آن تعبيه شده بود، افتاد. شتابان چوب را در آستينم نهان كردم. سقّاء شروع به داد و فرياد كرد و به من و سرورم دشنام داد. [1]

امام از شيوه پنهانكارى اينگونه و با اين سطح عالى، حتّى براى رساندن نامه‌هايش از خانه‌اى به خانه ديگر و يا از شهرى نزديك به شهر نزديك ديگر، استفاده مى‌كرد.

در پايان اين ماجرا هم مى‌بينيم كه حامل نامه به خاطر عدم رعايت اصول پنهانكارى باعتاب شديد مواجه مى‌گردد.

خادم امام به نقل از آن حضرت مى‌گويد: اگر شنيدى كسى به ما دشنام مى‌گويد به راهى كه به تو فرموده‌ام برو، مبادا در صدد جوابگويى بر آيى و يا بخواهى بدانى كه آن شخص كيست؟ چون من در شهر و ديارى بد


[1] - بحارالانوار، ج 50، ص 283.

اسم الکتاب : زندگانى حضرت امام حسن عسكرى(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 28
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست