responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : زندگاني جواد الائمه حضرت محمد بن على(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 66

آواز و نوازنده بود و ريش بلندى داشت. مأمون وى را خواست، مخارق گفت: اگر مشكل تو در مورد ميل دادن او به امور دنيوى است، من اين مهم را براى توبه عهده مى‌گيرم. آنگاه وى رو به روى امام جواد نشست و بانگ برداشت. همه أهل خانه بر او گرد آمدند و مخارق همچنان عود مى‌نواخت و آواز مى‌خواند. ساعتى چنين كرد و ابو جعفر نه به او نگريست و نه به راست و چپش. آنگاه سر خود را بالا آورد و فرمود: اى ريش بلند از خدا بترس! ناگهان مخارق با شنيدن اين سخن زخمه و عود از دستش افتاد و تا پايان عمر نتوانست از دست خود استفاده كند. [1]

امام جواد عليه السلام در دوران خرد سالى بود كه يكى از ياران پدرش كه اسباب بازى بچّگانه‌اى در دست داشت آمد. وى مى‌گويد: چون نزد امام آمدم، سلام دادم امّا او به من رخصت نشستن نفرمود. آنگاه اسباب بازى را كه در دست داشتم، به طرف امام انداختم. آن‌حضرت خشمگين شد و فرمود: ما براى اين (بازى و سرگرمى) آفريده نشده‌ايم.

ج- عالم ودانشمند

پيش از اين در باره علم جانشينان پيامبر، در شرح زندگانى امام جعفر الصادق عليه السلام، ناشر علوم اهل بيت در شرق و غرب جهان، سخن را نديم و در باره چگونگى علم آنان به امور غيبى، توضيحاتى داديم. بنابر اين به تكرار آن مطالب در مورد علم و دانش سرشار امام جواد كه از قلبى ملهم‌


[1] - مناقب آل ابى‌طالب، ج 4، ص 296.

اسم الکتاب : زندگاني جواد الائمه حضرت محمد بن على(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 66
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست