اسم الکتاب : زندگاني جواد الائمه حضرت محمد بن على(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 37
به اسلام فرا نخواند و با حسن و حسين عليهما السلام كه در آن هنگام
كمتر از 6 سال داشتند بيعت كرد و با كودكى جز آن دو دست بيعت نداد؟ آيا از آنچه
خداوند ويژه اين قوم كرد آگاه نيستيد؟ آيا نمىدانيد كه اينان از نژاد يكديگرند و
حكم آخر آنها حكم اوّل آنهاست؟
حاضران گفتند: راست گفتى اى اميرالمؤمنين. آنگاه برخاستند و رفتند.
هدايا.. و جشن شادباش
روز بعد، مردم حاضر شدند و امام جواد نيز حاضر شد. لشكريان و
نگهبانان و خواص و كارگزاران براى عرض شادباش پيش مأمون و امام جواد آمدند. سه
سينى نقرهاى كه در آن گلولههائى آميخته از مشك و زعفران بود آوردند. در ميان هر
گلوله برگه (كاغذى كوچك) نهاده و بر روى آنها رقم اموال فراوان و نام هداياى
گرانبها و زمينهاى بخششى نگاشته شده بود. مأمون دستور داد اين گلولهها را در مجلس
خواص پرتاب كنند. هر يك از اين گلولهها كه به دست كسى مىافتاد، مالك آن چيزى
مىشد كه درون آن نوشته بودند. آنگاه كيسههاى زر را به ميان آوردند و محتويات
آنها را بر لشكريان و (كارگزاران بلند مرتبه) نثار كردند.
پس از پايان اين مراسم، مردم در حالى كه هدايا و عطاياى بسيارى به
دست آورده بودند راه بازگشت پيش گرفتند.
اسم الکتاب : زندگاني جواد الائمه حضرت محمد بن على(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 37