يحيى بن اكثم شگفت زده شد و آثار درماندگى و عجز در چهرهاش نمايان
گشت و چنان به لكنت افتاد كه حاضران حيرت و واماندگى او را در جواب دريافتند.
مأمون گفت: سپاس خدا را بر اين نعمت و توفيقى كه در رأى و نظرم ارزانى فرمود.
آنگاه رو به خويشانش كرد و پرسيد: حال آنچه را كه انكار مىكرديد، دانستيد؟! سپس
به امام جواد نگريست و گفت: اى ابو جعفر آيا خواستگارى مىكنى؟ امام فرمود: آرى.
مأمون گفت: فدايت شوم براى خود خواستگارى كن كه من تو را براى خويش پسنديدم و
دخترم ام الفضل را بر خلاف ميل عدهاى، به همسرى تو در مىآورم.
ابو جعفر عليه السلام فرمود: سپاس خداى را به عنوان اقرار به نعمتى
كه ارزانى فرموده و جز خدا معبودى شايسته نيست به عنوان اخلاص براى
[1] - در قسمتهاى زير مىتوان عمق توانايى و قدرت امام جواد را در
تجزيه سؤال مشاهده كرد. در گذشته مىگفتند: تجزيه (تشقيق) سؤال نيمى از جواب است.
بعلاوه اين عمل نشانگر بداهت خاطر و ذكاوت كم نظير آنحضرت است كه تمام جوانب
مسأله را در خود فرا مىگيرد. بدين ترتيب هر سؤال دو قسمتى امام در سؤال قبل و بعد
خود ضرب مىشود زيرا مثلًا وقتى امام عليه السلام مىپرسد: اگر قتل در حل واقع شده
باشد، دو حالت دارد يا محرم عالم بوده و يا جاهل. همچنين قتلى كه در حرم اتفاق
افتاده به نوبه خود به دو قسمت بخش مىشود: يا محرم عالم بوده و يا جاهل.
اسم الکتاب : زندگاني جواد الائمه حضرت محمد بن على(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 32