اسم الکتاب : زندگانى باب الحوائج حضرت موسى بن جعفر(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 24
واقعيّت آن است كه شكست انقلاب يا تأخير آن و شهادت امامى كه به
انتظار رهبرى او بودند، ضربات سختى به برخى از هواخواهان و اعضاى جنبش وارد مىكرد
و امتحان دشوارى براى آنان بود. اگر حكمت و فلسفه اين امر بعداً آشكار نمىشد،
حكمت اين بود كه اوضاع سياسى پس از مرگ هارون، بدون خونريزى، به نفع آنان تغيير
كرد.
برخى از سود جويان و شيفتگان رياست يا ثروت، از اين ضربه استفاده
كردند و به ساده لوحان چنين گفتند كه موسى بن جعفر عليهما السلام نمرده و نمىميرد
تا آنكه قيام كند.
امام على بن موسى الرضا در برابر اين مذهب ايستادگى و مجاهدتهاى
بسيار نشان داد تا سر انجام- اين مذهب- از بين رفت و جز نامى در تاريخ از پس خود
بر جاى ننهاد.
مثلًا حديثى از جعفر بن محمّد نوفلى آمده است كه گفت: خدمت امام رضا
عليه السلام، كه در پل اربق [1] بود، رسيدم
و به او سلام دادم. سپس نشستم و گفتم: فدايت شوم برخى گمان مىكنند كه پدرت زنده
است.
فرمود: دورغ گفتند. خدا لعنتشان كند اگر او زنده بود ميراثش تقسيم
نمىشد و زنانش به نكاح ديگران در نمىآمدند. به خدا سوگند طعم شهادت را چشيد
همچنان كه على بن ابى طالب عليه السلام آن را چشيد. [2]