responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : زندگانى امير مؤمنان امام على بن أبي طالب(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 95

حكومت‌را دو دستى‌بگيريد چونان‌كه كودكان توپ‌را مى‌گيرند. پس سوگند به كسى كه ابوسفيان به او قسم ياد مى‌كند نه بهشتى است و نه دوزخى!

ناگهان على عليه السلام كه در گوشه‌اى از مجلس نشسته بود، برخاست وبه او پرخاش كرد. ابوسفيان در پاسخ گفت: مرا نبايد مورد سرزنش قرار داد بلكه بايد كسى را سرزنش كرد كه مرا فريفت وگفت: در اين جمع بيگانه‌اى حضور ندارد!

هنگامى كه امواج انقلاب بر ضدّ تصرّفات بنى اميّه در روزگار خلافت عثمان اوج مى‌گرفت، روزى معاويه كه در حقيقت فرمانده نيروهاى بنى اميّه ودر ظاهر والى شام بود به گروهى از مهاجران بزرگ كه على عليه السلام وطلحه وزبير نيز در ميان آنان بودند، برخورد كرد وبديشان گفت:

«شما خود مى‌دانيد كه مردم به خاطر دستيابى به خلافت بايكديگر به ستيز برمى خاستند تاآنكه خداوند پيامبرش را برانگيخت ومردم با شاخصه‌هايى همچون سابقه، قدمت وجهاد از يكديگر متمايز شدند. هر كدام كه به خلافت رسيدند، فرمان فرمانِ آنان بود وديگر مردمان تابع آنان بودند وچون آنان با جنگ وستيز درپى دنيا بودند خلافت از آنان گرفته شد وخداوند آن رابه كسان ديگر واگذاشت كه خداوند بر آوردن جانشين تواناست. همانا من در ميان شما پيرى را به جانشينى گماردم پس اگر از او اندرزپذيريد وبا وى مدارا كنيد در اين صورت خوش اقبالتر از او باشيد». [1]


[1] - في رحاب أئمّة اهل البيت، ج 1، ص 343.

اسم الکتاب : زندگانى امير مؤمنان امام على بن أبي طالب(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 95
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست