responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : زندگانى امير مؤمنان امام على بن أبي طالب(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 180

ميدان نبرد حضور مى‌يافت. امام حسن به آن‌حضرت گفت: اين لباس جنگ نيست! اميرمؤمنان در پاسخ به او گفت: فرزندم! پدرت نمى‌ترسد كه مرگ به او روى آورد يا آنكه او خود به استقبال مرگ رود.

هنگامى هم كه ابن ملجم، آن‌حضرت را مضروب ساخت، وى دستهايش را به آسمان بلند كرد و فرياد زد: به خداى كعبه رستگار شدم.

آيا مگر آن‌حضرت نبود كه پيوسته از خداوند طلب شهادت مى‌كرد؟

چه بسيارانتظار مى‌كشيد تا تيره روزترين كس محاسن او را به خون سرش رنگين سازد. امام عليه السلام شهادت را والاترين راهها به سوى خدا و ديدار او مى‌دانست و چنانچه خداوند توفيق شهادت را به بنده‌اى ارزانى دارد، نعمت قابل ستايشى را به او عطا كرده است. وقتى آيه زير نازل شد كه:

(أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَايُفْتَنُونَ) [1]

«الم. آيا مردم پنداشتند همين كه گفتند ايمان آورديم رها مى‌شوند و آنان را نمى‌آزماييم»

امام فرمود:

دانستم هنگامى كه رسول‌خدا در ميان ماست، امواج فتنه ما را فرونمى‌گيرد. پس به رسول خدا عرض كردم:

اين فتنه‌اى كه خداوند در اين آيه تو را از آن خبر داده چيست؟ فرمود:

«اى على! اين امّت پس از من به فتنه دچار آيند».

پرسيدم: اى رسول خدا! آيا مگر در جنگ احد كه تعدادى از مسلمانان‌


[1] - سوره عنكبوت، آيه 1.

اسم الکتاب : زندگانى امير مؤمنان امام على بن أبي طالب(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 180
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست