اسم الکتاب : زندگانى امير مؤمنان امام على بن أبي طالب(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 155
جا را فرا گرفت. نداى مردمى كه از هر گوشه فرياد مىكردند: لا حكم
الّا للَّه و يا على ما راضى نيستيم كه مردان در دين خدا حكم دهند و خداوند حكم
خود را در باره معاويه و اصحابش بيان داشته و گفته است بايد يا كشته شوند ويا تحت
حكومت ما در آيند، اين فريادها امام را نگران كرد.
هر قدر كه امام آنان را اندرز داد و بديشان ياد آورى كرد كه نمى توان
پيمان را نقض كرد در حالى كه خدا را بر آن وكيل كردهاند، اصحابش نپذيرفتند و تنها
خواستار جنگ شدند و در برابر نصايح آنحضرت تنها يك حرف بر زبان آوردند و آن
اينكه: مانند ما به درگاه خدا توبه كن و گرنه ما از تو بيزارى مىجوييم.
موضع خوارج در برابر امام، نتيجه گيرى حكمين را تقويت بخشيد.
زيرا عمرو بن عاص، طرف خود يعنى ابوموسى اشعرى را فريفت و هر دو قرار
گذاشتند كه امام و معاويه را از خلافت خلع كنند. عمرو بن عاص، ابتدا از ابوموسى
خواست كه على را از خلافت خلع كند. چون ابوموسى چنين كرد، عمرو برخاست و گفت:
ابوموسى، على را از خلافت خلع كرد و من نيز چنانكه او على را خلع كرد خلعش مىكنم
و معاويه را به مقام خلافت مىنشانم!!
بدين سان عاقبت حكميّت، در فرجام تندروها تسريع كرد. پس از اين ماجرا
آنان در محلّى به نام «حروراء» گرد آمدند. امام عليه السلام، ابن عبّاس را به سوى
ايشان فرستاد و وى بااستدلال به قرآن با آنان وارد بحث و گفتگو شد امّا جواب
مساعدى از ايشان نشنيد. سپس خود به سوى ايشان رفت
اسم الکتاب : زندگانى امير مؤمنان امام على بن أبي طالب(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 155