(خدايا! اگر تو را فرمان بردم پس ستايش از آنِ توست و اگر تو را نا
فرمانى كردم، حجّت ازآن تو است، از توست روح و از توست گشايش و فرج، منزّه است آن
كه نعمت داد و سپاس گزارد، پيراسته است آن كه قدرت يافت و آمرزيد. خدايا! اگر تو
را نافرمانى كرده بودم پس تو را در محبوبترين چيزها به درگاهت كه همان ايمان به
توست، اطاعت كردم، براى تو فرزندى نگرفتم و شريكى براى تو ادعا نكردم و اين منتّى
است به واسطه ايمان، از تو بر من، نه منتّى بدان از سوى من بر تو. خداوندا تو را
معصيّت كردم امّا نه از روى گردنكشى و نه از روى خروج از بند بندگى، و نه از روى
انكار به ربوبيت تو، ليكن هواى خويش را فرمان بردم و شيطان مرا گمراه ساخت، پس
حجّت و بيان از آنِ توست بر من). [1]