اسم الکتاب : هدايتگران راه نور المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 881
بنىهاشم و سران لشكر و مردم به استقبالش شتافتند، غرض متوكّل اين
بود كه وقتى او رسيد املاكى به وى واگذار كند و دخترى به او بدهد و ساقيان شراب و
كنيزكان نوازنده نزد وى بفرستد و در حق او احسان و نكويى به خرج دهد و منزلى عالى
در اختيارش گذارد كه خود در آنجا به ديدنش برود.
چون موسى وارد شد، حضرت هادى عليه السلام در پل وصيف- نام جايى است
كه به پيشواز مسافرين مىروند- با موسى ملاقات كرد و بروى سلام گفت: و حقّش را ادا
كرد و فرمود: اين مرد (متوكّل) تو را فراخوانده تا حرمتت را هتك كند و از شأن تو
بكاهد. به او بگو كه اصلًا اهل باده گسارى نيستى، موسى گفت: اگر مرا براى اين غرض
خواسته پس بايد چه كنم؟ فرمود: شأن خويش نگاه دار و چنين كارى مكن. موسى از
پذيرفتن پند و اندرز امام خوددارى كرد. امام صحبت خود را تكرار كرد ولى مؤثر واقع
نشد .. عاقبت آنحضرت فرمود: ولى بدان كه اين مجلس كه متوكّل در نظر گرفته مجلسى
است كه هرگز تو با او در آن گرد نياييد، و همان شد. سه سال موسى در آنجا اقامت
گزيد هر روز بامدادان بر در سراى او مىرفت، يك روز مىگفتند: مست است فردا صبح
بيا و روز ديگر مىرفت، روز بعد مىگفتند، داروئى خورده وخفته است، فردا بيا، مدت
سه سال اينچنين گذشت تا متوكل كشته شد وآن دو باهم ديدار نكردند.
[1]
دانش امام
در شرح زندگى امام باقر عليه السلام به اختصار پيرامون دانش امام سخن
رانديم و گفتيم كه علم امامان عليهم السلام به امور غيبى نه امرى ذاتّى بوده كه
فقط به سبب خصوصيتى بوده كه خداوند سبحان به آنها ارزانى داشته و بسته به تقديرى