responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : هدايتگران راه نور المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 868

ننوشيده‌ام. گفت: تو با على الهادى باده شراب مى‌نوشى. پاسخ دادم: كسى را كه نزد توست نمى‌شناسى؟ اين سخنان تو را زيان مى‌رساند و او را زيان نمى‌رساند. اين سخن متوكّل را در باره آن‌حضرت براى امام عليه السلام نقل نكردم.

او گويد: روزى از روزها فتح بن خاقان به من گفت: اين مرد يعنى متوكّل، خبر دار شد كه مالى از قم به امام هادى عليه السلام مى‌رسد و مرا دستور داد كه مراقب اين موضوع باشم و وى را از رسيدن آن مال مطلع سازم. بگو ببينم اين مال از چه طريقى مى‌آيد تا بدان طريق نروم. من نزد امام هادى رفتم و پيش او كسى را ديدم كه امام احترامش مى‌كند.

آن‌حضرت تبسمى كرد و به من فرمود: خير باشد ابو موسى! چرا آن پيغام اوّل را نياوردى؟ (مقصود امام همان حرف متوكّل بود) گفتم: به خاطر ملاحظه تعظيم و اجلال شما. آنگاه آن‌حضرت فرمود: مال همين‌امشب به دست من مى‌رسد و آنها نمى‌توانند بدان دست يابند تو هم امشب پيش من بمان. [1]

امام پس از عصر متوكّل‌

پس از آنكه متوكّل به دعاى امام هادى عليه السلام و به خاطر توطئه نيروهاى ترك تحت فرمانش به قتل رسيد ابرهاى تيره رعب و وحشت از فراز سرخاندان ابوطالب و هواخواهان اهل بيت به كنار رفت. زيرا منتصر در كليه كارها راهى جز راه پدرش را مى‌رفت و در حق خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله و دوستدارانشان اظهار دوستى و احترام مى‌نمود تا آنجا كه والى مدينه را كه از سوى پدرش به آن مقام گمارده شده بود و صالح بن على نام داشت از كار بر كنار و به جاى او على بن حسين را منصوب كرد.


[1] - بحارالانوار، ج 50، ص 124- 125.

اسم الکتاب : هدايتگران راه نور المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 868
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست