responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : هدايتگران راه نور المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 796

چنان كه از تاريخ به دست مى‌آيد، ورود امام به بغداد آكنده از نوازشها و احترامات شاهانه‌اى بود كه مأمون آن را براى ورود مقدّم ميهمان مبارك خويش تدارك ديده بود.

مردم آمدن امام جواد را كه مدّتها به ديدار و زيارتش مشتاق بودند، به يكديگر نويد مى‌دادند.

مأمون استقبال پرشكوهى از آن‌حضرت به عمل آورد و تصميم گرفت دخترش ام الفضل را به همسرى او دهد چنان كه پيش از اين دختر ديگرش ام حبيب را به همسرى امام رضا در آورده بود.

عبّاسيان به خاطر اين عمل، مأمون را شديداً مورد اعتراض قرار دادند. زيرا مى‌ترسيدند خلافت به دست فرزندان فاطمه افتد. از اين رو خويشان نزد مأمون رفته اظهار داشتند: تو را به خدا سوگند مى‌دهيم كه از دادن دخترت به امام جواد عليه السلام خوددارى كنى زيرا، بيم آن داريم كه سلطنتى كه خداوند عزّ و جل ما را مالك آن گردانيده، از دست برود و جامه‌اى را كه خداوند بر ما پوشانيده از تن ما بيرون آيد و تو خود بر آنچه كه در گذشته تا كنون ميان ما و اين قوم روى داده، آگاهى. ما از كارى كه تو با امام رضا انجام دادى (اشاره به ولايت عهدى آن‌حضرت) همواره بيمناك بوديم امّا خداوند ما را در آن مهم يارى فرمود. پس تو را به خدا ما را به اندوه و انديشه‌اى كه از ما دور شد، مجدداً وارد مگردان.

مأمون در پاسخ به آنها گفت: آنچه ميان ما و خاندان ابو طالب گذشت، مسبّب آن شما بوديد. اگر شما در باره آنها رعايت انصاف را ميكرديد آنان از شما سزاوارتر بودند. و آنچه (خليفه) پيش از من در حقّ آنها مرتكب شد، در حقيقت قطع رحم بود و من از اين بابت به خدا پناه مى‌برم. به خدا قسم من از اينكه رضا را جانشين خود گردانيدم احساس پشيمانى ندارم ... من از او خواستم كه خود زمام خلافت را به دست گيرد و مرا از آن معاف دارد امّا او خود

اسم الکتاب : هدايتگران راه نور المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 796
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست