responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : هدايتگران راه نور المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 730

و تكيه نمى‌داد.

هيچ‌گاه نديدم به غلامان و بردگان خود ناسزا گويد. هرگز نديدم كه آب دهان به بيرون افكند و نديدم كه با قهقه بخندد بلكه خنده وى تبسم بود.

چون خلوت مى‌كرد و برايش سفره مى‌گستردند، بندگانش حتّى دربان و نگهبان با او بر سر سفره مى‌نشستند و غذا مى خوردند. شبها كم مى‌خوابيد و بيشتر بيدار مى‌ماند. اكثر شبها از آغاز شب تا صبح احيا مى‌گرفت‌

بسيار روزه مى‌گرفت و در هر ماه سه روز، روزه از وى فوت نمى‌شد.

مى‌فرمود: اين روزه تمام روزگار است. او بسيار اهل نيكى كردن و دادن صدقه در نهان بود. بيشتر در شبهاى تاريك صدقه مى‌داد. پس هر كس ادعا كند كه كسى را در فضل و بزرگى همچون وى ديده، باورش مكنيد. [1]

از تواضع آن‌حضرت اين بود كه روزى به حمام وارد شد. مردى به او گفت:

مرا مشت و مال بده. امام عليه السلام پذيرفت. حاضران به مرد فهماندند كه اين شخص امام است. در اين هنگام مرد زبان به پوزش گشود، امّا حضرت دل او را آرام كرد و همچنان به مشت و مال دادنش مشغول شد. [2]

مردى از اهل بلخ كه همراه امام به خراسان مى‌رفت، مى‌گويد:

روزى سفره‌اى خواست و تمام بندگان خود را از سياهان و غير آنها بر اين سفره نشاند. عرض كردم: فدايت شوم! اى كاش مى‌فرموديد براى اينان سفره‌اى جداگانه بگسترانند. فرمود: خاموش باش و بدان كه پروردگار تبارك و تعالى يكى، مادر يكى پدر هم يكى است و جزا تنها بسته به اعمال آدمى است. [3]


[1] - بحارالانوار، ج 49، ص 91.

[2] - همان مأخذ، ص 99.

[3] - همان مأخذ، ص 101.

اسم الکتاب : هدايتگران راه نور المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 730
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست