اسم الکتاب : هدايتگران راه نور المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 679
حادثهاى روى داد؟ گفتم: نه. گفت: به خدا هر دو طبقه خانهام ويران و
زيرورو شد. [1]
بدين سان امام از نصيحت و راهنمايى ياران خود حتّى در مسائل جزيى
زندگى دريغ نمىكرد اگر چه همين مسأله جزيى در ارتباط با فرد مؤمن بسيار مهم و
حساس بود. در واقعه ديگرى مىبينيم كه امام يكى از ياران خود را در يك مسأله تجارى
كه آن هم امرى جزيى بود، راهنمايى مىكند. اين شواهد نشان مىدهد كه آنحضرت از
توجّه و اهتمام به امور مسلمانان غافل نبوده است.
از حسن بن على بن نعمان از عثمان بن عيسى روايت شده است كه گفت:
امام موسى بن جعفر عليهما السلام سحر گاه روزى وارد مدينه مى شد كه
ابراهيم بن عبدالحميد را كه به سمت قبا مىرفت، ديد و از او پرسيد: ابراهيم به كجا
مىروى؟ گفت: به قبا. امام پرسيد: براى چه كارى؟ گفت: ما در هر سال خرما مىخريم.
اينك مىخواهم نزد مردى از انصار بروم و مقدارى خرما از او بخرم.
حضرت پرسيد: آيا از آفت ملخ آسوده خاطرى؟
امام پس از اين سخن وارد مدينه شد و من نيز به راه خود رفتم. اين
ماجرا را براى ابو العز باز گفتم و او گفت: به خدا امسال درخت خرما نمىخريم. پنج
روز سپرى بود كه ملخ آمد و تمام خرماهاى نخلستان را از بين برد.
[2]
دانش امامت
شالوده رسالتها و مكاتب آسمانى بر اساس ايمان به غيب استوار شده است
بارزترين نمودهاى آن، علم غيب بندگان مقرّب خداست. آيا كتابى كه به پيامبر