اسم الکتاب : هدايتگران راه نور المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 664
و نبايد كسى از كار شما مطلع شود. ما به كوفه در آمديم و دو مركب
خريديم و توشهاى هم مهيّا كرديم و از بيراهه عازم سفر شديم چون به بطن الرمه
رسيديم، مركبهاى خود را نگه داشتيم و براى آنها علف ريختيم و خود نيز نشستيم تا
چيزى بخوريم. در اين حال بوديم كه ناگهان ديديم سوارى به سوى ما مىآيد. چون سوار
به ما نزديك شد دريافتيم كه ابو الحسن امام موسى عليه السلام است.
برخاستيم و بر او درود فرستاديم و نامهها و اموالى را كه همراه
داشتيم به او تسليم كرديم. آنحضرت نيز از آستين جامهاش نامههايى بيرون آورد و
به ما داد و گفت: اين پاسخ نامههاى شماست عرض كرديم: توشه ما تمام شد اگر اجازه
دهيد به مدينه در آييم تا هم به زيارت مرقد رسول خدا صلى الله عليه و آله رويم و
هم آذوقه فراهم كنيم. آنحضرت فرمود: آذوقهاى كه همراه داريد، بياوريد. آذوقه خود
را براى آنحضرت آورديم و ايشان آن را با دستهايش بر هم زد وگفت: اين مقدار شما را
تا كوفه مىرساند و امّا در باره زيارت مرقد رسول خدا صلى الله عليه و آله بايد
بدانيد كه شما او را ديدهايد. من با آنها نماز صبح را گزاردم و مىخواهم نماز ظهر
را با ايشان به جاى آورم. شما دو تن در پناه خدا باز گرديد. [1]
ج- تقيه حتّى در وضو گرفتن
تلاشهاى خبر چينان و جاسوسان رژيم در افشاى ماهيّت على بن يقطين با
شكست رو به رو شد. از اين رو هارون در صدد بر آمد تا على بن يقطين را شخصاً زير
نظر بگيرد، امّا تلاش او نيز، بنابر آنچه كه در روايت زير آمده است،