اسم الکتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 41
به نقل چكيدهاى از انديشههاى او پيرامون تأويل مىپردازيم:
«تأويل، آن است كه نصّ در طرح پرسشى نوين در پهنه انديشه مشاركت
كند، و در تحوّل بخشيدن به نظريه سهيم باشد.» اين نويسنده درباره مفهوم لغوى تأويل
مىگويد: «تأويل عبارت است از كندوكاو پيرامون اصل و اساس نخستين يك چيز».
بدين ترتيب، تأويل، شيوهاى خواهد بود كه تجزيه و تحليل همه شيوههاى
جستجوگر پيرامون اصول را از سر مىگيرد، و اگر اصل، تأويل را دشوار بنمايد ناگزير
طبيعت خود را به عنوان يك اصل از دست داده است و به مانعى بر سرِ راه بدل شده است،
و بدين ترتيب، يك اصل، زيرسازى فعّال خواهد داشت كه از چارچوب خود فراتر مىرود.
پس آنچه يك نص را قابل تاويل مىگرداند نخست برخوردارى آن است از ويژگيها و شرايطى
كه بتوانند پيوسته آن را به عنوان نص لغو كنند و در هم بريزند. مقصود از لغو كردن
همان توانايىِ مشاركت خود نص است در تبديل شدن به دركى فراگير
[1].
واقعيت آن است كه نگريستن به يك نص، چونان سخنى جامد و چارچوبى
نرمشناپذير، مسبّب بسيارى از تناقضاتى است كه در ميان نصوص، فاش مىيابيم، امّا
نگريستن به يك نصّ، چونان نماد و اشارهاى به سوى حقيقت، و اينكه- در نتيجه- نصّ
بيانگر يك لايه از حقيقتاست، و بدون دو امر ديگر، به كمال نمىرسد:
اوّل- ديگر نصوص كه در همان راستا وارد شده است.
دوم- ديگر قواعد عقلى كه نص آنها را بر مىانگيزاند.
چكيده انديشه ما پيرامون تأويل در نصوص اسلامى چنين است: تأويل عبارت
است از برانگيختن عقل براى رسيدن به درك حقايق و مشاهده آن از نزديك. پس آن،
پايگاه توشه برگرفتن معنوى و معراج پرواز عقل است و راسخان در علم كه تسليم حق، و
مؤمنان به همه حق هستند همان اهل تأويل هستند.
تأويل دربردارنده جاودانگى نص قرآنى است كه بر ثبات چارچوب و پويايىِ
درونمايه استوار است