اسم الکتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 160
اين نوع نياز بسنده خواهد بود) و نيازهاى ضرورى غير طبيعى مثل
تمايلات جنسى كه انسان عاقل هرگاه فرصت مناسب به دست آورد آن را فرو مىنشاند (به
شرط آنكه برده اين تمايلات نگردد، زيرا كه در نهايت اگر نتواند آنها را ارضا كند
موجب درد فراوان مىشوند) و نيز ميان نيازهاى غير ضرورى غير طبيعى (همچون موقعيّت
و ثروت) كه انسان خردمند به سبب درد فراوان حاصل از آن كه از لذّت آن بيشتر است از
همه آنها چشمپوشى خواهد كرد، تفاوت قائل شد.
در نتيجه آدمى بايد حياتى متعادل، ساده و مختصر به كف آرد و هماره
درپى هيچ لذّتى نباشد مگر لذّت رفاقت و دوستى (كه لذّتى صاف و زلال و پيوسته در
حال نو شدن است) و كسى را نيازارد تا در موقعيتى قرار نگيرد كه ديگران از او
انتقام كشند، و به كسى حسادت نورزد، و درد را به قدر امكان تحمّل كند (درد
مقولهاى گذراست و مىتوان با شيوهاى بررسى شده، و زنده كردن خاطرات خوش آن را از
ميان برد). به هر روى انسان خردمند مىتواند «هميشه» به هنگام غير قابل «تحمّل»
شدن زندگى از آن هجرت كند (چنانكه مىتواند از اتاقى پر از دود بيرون رود) مادام
كه مرگ امرى نيست كه موجب ترس و هراس شود.
ولى مسألهاى كه از نگاه اپيكور و ياران او پنهان مانده اين است:
آدمى جز با ايمان به «آخرت» نخواهد توانست سركشى لذّت جويى را جلو گيرد و از همين
روست كه نتايج خطرناك اين نظريه را شاهد هستيم، زيرا اين نظريه شعار هر گونه تباهى
و دريدن ارزشهاست و آيين كسانى است كه قانون شكنند. گريگوار مىگويد:
از آنچه گفته آمد براى ما روشن مىشود كه اپيكور در نتيجه به زنده
گرداندن فضيلتهاى سنّتى همچون پاكدامنى، راستى، درستى و دليرى باور مىيابد، ليكن
اين حكمت دلنشين و عقلانى (كه مشخّصه اصلى آن يادآوردن اين حقيقت به مردم است كه
درد، تا حدّ بسيارى، به ارزيابى خود ما از پديدهها، بستگى دارد. سهم اين حكمت از
كاميابى اين بود كه آنچه به سبب مقدّماتش بدست آورد بيش از آن بود كه به سبب
نتايجش حاصل شد- چنانكه «ريفو» مىگويد- بلكه پيوستن به اپيكوريسم (براى رُم
مثلًا) به معناى بهترين راه جستجوى شيوهمند به دنبال
اسم الکتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 160