اسم الکتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 110
ضرورت پژوهش در اين مكاتب از آن جا نشأت مىگيرد كه اين مكاتب،
زيرساز رفتار در زندگى بشرى را تشكيل مىدهد و بدون شناخت و نقد آن چگونه مىتوان
با گونههاى مختلف رفتارى برخورد كرد؟
رسالتهاى آسمانى هر آنچه را آدمى در هر عصرى نياز دارد به ارمغان
آورده است، چنانكه فلاسفه نيز به سهم خود براى درك حقايق هستى كوشيدهاند، و هماره
انديشهاى والا آنها را به جلو سوق داده كه همان درك همه حقايق مىباشد. و اگر چه
هنوز بشريت اين راه را به كندى مىپيمايد، ولى به هر روى چنين بلند پروازيى خود از
نعمتهاى خدايى براى انسان به شمار مىرود.
بدين ترتيب مكاتب فلسفى در اخلاق صرفاً تاريخى نيست كه راه خويش
پيموده و پوسيده باشد، بلكه با تأثير نسبى خود در زندگى بشرى، با آن داد و ستد
متقابل دارد، به اضافه آنكه هر فلسفهاى بخشى از حقيقت را كشف كرده است و هنگام
بررسى همه آنها به چهرهاى تقريباً كامل دست مىيابيم، بويژه هنگامى كه به ديدگاه
فراگيرى مجهّز مىشويم كه آن را از وحى الهى بر مىستانيم.
گريگوار درباره هدف از پژوهش مكاتب اخلاقى مىگويد:
«حتّى در صورتى كه هيچ شيوهاى از شيوههاى «اخلاق» فعلًا
قانعكننده نباشد بدون ترديد هر يك از آنها حتماً در لابلاى نكات تفصيلى خود
چشماندازهايى مفيد دربر دارد و اين در واقع همان چيزى است كه مىتوانيم آن را
ببينيم، چه، هر مكتب بزرگ اخلاقى آثار خود را بر جاى نهاده است (و اين به هر روى
سنجه آزمون «بزرگى» يك مكتب است). براى مثال؛ حكمت رواقيان، يا اخلاق مسيحيت و يا
ديدگاههاى نيچه، همگى در تأمّلات فلاسفه بعدى اثر نهاده است. در حقيقت مىتوان گفت
هر يك از اين مكاتب امروزه فقط يك «تاريخ» نيست، زيرا آنها تا هم اينك، با
درجههاى گوناگون نمونههايى هستند كه شيوههاى زندگى و انديشه ما را «شكل»
مىدهند» [1]. امّا در آن سوى اين تحوّلِ پيوسته در ديدگاههاى
اخلاقى چه