اسم الکتاب : اصول حكمت اسلامى و ديدگاه هاى فلسفه بشرى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 65
حيوانات است از ديگر صفات انسانى تهى است، در حالى كه اسلام، انسان
را به سطح فرشتگان و بلكه بالاتر از ايشان فرا مىبَرد، و اين زمانى است كه خداوند
سبحان به فرشتگان دستور مىدهد در برابر آدم به سجده بيفتند و هنگامى كه خداوند
عزّ وجلّ با اين فرموده بر انسان ارج مىنهد:
از اين جا ميزان تأثير اسلام در تربيت انسان، رشد موهبتها و به كار
اندازى پتانسيلهاى او براى ما رخ مىنمايد. هنگامى كه اسلام آزادى انسان را حرمت
مىنهد، اراده و اختيار را براى او قائل مىشود در واقع، از هر گونه فروبستگى و
جمود خارجش مىسازد و در تغيير زندگى، خود او را توانا مىگرداند، بلكه ملكوت
آسمانها و زمين را بدو ارمغان مىكند و اين البته موكول بدان است كه آدمى به خدا
ايمانى صادق و راستين داشته باشد.
اين بخشى از ضعفهاى بود كه فلسفه بشرى بدان موصوف است؛ فلسفهاى كه
فلاسفه، خواه اعتراف كنند و يا نه، تحت تأثير آن قرار گرفتهاند.
جوهر فلسفه اسلامى
بدون ترديد قرآن كريم با اين انديشههاى خطاى فلسفى به مخالفت
برخاسته است و جوهره انديشه اسلامى يعنى ايمان به «بداء» را پيش كشيده است. مفهوم
«بداء» ايمان به قدرت مطلق الهى در برابر اين انگارهها و كژ راهههاى فكرى است و
از همين رو در حديث امام صادق عليه السلام آمده است كه فرمود: