responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : اصول حكمت اسلامى و ديدگاه هاى فلسفه بشرى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 181

بنشينيم و حتى شايسته‌تر آن خواهد بود كه عنان نفس خويش را رها كنيم و از لذايذ دنيوى- اعم از حلال و حرام- برخوردار گرديم تا دست كم به دست آوردن يكى از دو امر را- يعنى لذتهاى دنيوى- براى خود تضمين كرده باشيم، بويژه آن كه ما از سرنوشت خود در آخرت نا آگاهيم.

اگر بار ديگر به داستان حضرت يونس عليه السلام بازگرديم بسيارى از حقايق را كشف مى‌كنيم، زيرا اين داستان موضوعى بغايت هم در عقايد اسلامى بررسى مى‌كند.

اين پيامبر بزرگ به قومش نفرين كرد و از خدا خواست كه به سبب كفرشان طعم عذاب را بديشان بچشاند و خداوند خواست او را استجابت كرد و به او خبر داد كه عذاب در زمان مشخصى بديشان نازل خواهد شد و هنگامى كه ساعت مقرّر فرا رسيد پيامبر شهر را ترك گفت و يقين داشت كه عذاب بديشان نازل خواهد شد.

هنگامى كه يونس عليه السلام خواست به شهر باز گردد، از برخى از مردم خبر را جويا شد و به او گفتند كه مردم در خير و خوبى به سر مى‌برند و عذابى بديشان نرسيده است. يونس عليه السلام نيز با خشم برفت و سوار كشتى اى شد كه مسير مشخّصى نداشت. مسافران اين كشتى با يك نهنگ روبرو شدند و به هنگام قرعه كشيدن و عليرغم تكرار قرعه كشى، قرعه به نام يونس عليه السلام افتاد و مسافران او را گرفتند و به سوى نهنگ پرت كردند و نهنگ نيز او را بلعيد و او مدتى در شكم اين نهنگ زندانى بود. در مورد علت اين كيفر چند احتمال وجود دارد: يكى اين كه او با شتابكارى به قومش نفرين كرد، يا به روان و روح قوم خود نفوذ نكرد تا باقيمانده اميد به خداوند بزرگ را در نهاد ايشان دريابد، يا آن كه از چند و چونِ برگرفتن عذاب از مردمش از خداوند پرسش نكرد.

پس كيفر او اين شد كه تا روز رستخيز در دل اين نهنگ باقى بماند، ليكن‌بار ديگر به درگاه خداوندى دعا كرد؛ دعايى آكنده از اعتقاد به اين كه براى خداوند سبحان بسيار آسان است كه سرنوشت مقدّر او را تغيير دهد و خدا نيز دعاى او را استجابت كرد و از غم و اندوه رهاييش بخشيد و خداوند اين چنين مؤمنان را از حوادث‌

اسم الکتاب : اصول حكمت اسلامى و ديدگاه هاى فلسفه بشرى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 181
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست