اسم الکتاب : ايمان زيربناى شريعت المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 598
«... خداوند، پيامبر ديگرى را براى قومى برانگيخت و به او دستور
داد تا با آنها به ستيز برخيزد، ولى اين پيامبر از سستى و ناتوانى، شكوه به درگاه
الهى برد و از سوى خداوند وحى رسيد كه پيروزى پس از پانزده سال براى تو خواهد
رسيد. او به اصحابش گفت: همانا خداوند عزّ وجلّ مرا به جنگ با فرزندان فلان، امر
كرده است و من از ضعف و ناتوانى به درگاه او ناليدم، پس آنها گفتند «لا حول ولا
قوّة الّا باللَّه» هيچ توان و نيرويى نيست، مگر با خدا، و او به ايشان گفت: همانا
خداوند به من وحى كرده است كه پيروزى پس از پانزده سال خواهد آمد. آنها گفتند: (ما
شاء اللَّه. لا قوّة الّا باللَّه» آنچه خدا خواهد همان است و نيرو و توانى جزبا
خدا نيست. حضرت عليه السلام فرمود: پس پيروزى در همان سال نصيبشان شد، زيرا آنها
كار خود را به خدا واگذاشتند و گفتند:
آنچه خدا خواهد همان است و توان و نيرويى جز خدا نيست.
[1]»
پ- در آيه زير مىخوانيم كه دليل توكّل بر خدا همان قدرت چيره پروردگار
است.
«اگر خدا شما را يارى كند هيچكس به شما غلبه نخواهد كرد و اگر
شما را خوار دارد چه كسى از آن پس ياريتان خواهد كرد؟
پس مؤمنان بايد كه بر خداى توكّل كنند.»
ت- از آنجا كه مكر و توطئه دشمنان به مؤمنان زيانى نمىرساند، مگر به
اذن خدا، آنها بر پروردگار خويش توكّل مىكنند. خداوند مىفرمايد:
«هر آينه نجوا كردن كار شيطان است كه مىخواهد مؤمنان را محزون
كند و حال آن كه هيچ زيانى جز به فرمان خداوند به آنها نمىرساند. و مؤمنان بايد
كه بر خدا توكّل كنند.»