«بگو: اى قوم يهود! اگر گمان مىكنيد كه شما دوستان خدا هستيد، نه
مردم ديگر، پس آرزوى مرگ كنيد اگر راست مىگويد. و آنان به سبب اعمالشان كه پيش از
اين مرتكب شدهاند هرگز آرزوى مرگ نخواهد كرد و خداوند ظالمان را بخوبى مىشناسد.»
«ولى به سبب اعمالى كه مرتكب شدهاند هرگز آرزوى مرگ نخواهند كرد.
خدا ستمكاران را بخوبى مىشناسد.»
اين معيار، بر مسلمانان عالِم و غير عالِم، با حديث رسيده از امام
على بن محمّد عليه السلام نيز همسو است آنجا كه مىفرمايد: «به محمّد بن على بن
موسى عليه السلام عرض شد: چرا اين مسلمانان، مرگ را ناخوش مىدارند؟ امام عليه
السلام فرمود: زيرا آنها با مرگ، آشنايى ندارند و لذا آن را ناخوش مىشمرند، در
حالى كه اگر آن را مىشناختند و از اولياء خداوند عزّ وجلّ بودند بدان عشق
مىورزيدند، و مىدانستند كه آخرت براى آنها از دنيا بهتر است.
آنگاه امام عليه السلام فرمود: اى ابا
عبداللَّه! چرا يك كودك يا يك ديوانه از خوردن دارويى كه براى جسم او خوب است و
درد را از او مىزدايد اجتناب مىكند؟ او گفت: به سبب جهلشان نسبت
به فايده مندىِ دارو. پس حضرت فرمود: سوگند به خدايى كه محمّد
صلى الله عليه و آله را به حق به عنوان پيامبر برگزيد هركس براى مرگ، آن گونه كه
بايد آمادگى يافت هر آينه اين براى او از دارويى كه براى بهبودى اين بيمار مفيد
است، سود رسانندهتر خواهد بود و اگر آنها بدانند كه با مرگ به چه نعمتهايى دست
مىيابند آن را آرزو مىكردند