اسم الکتاب : الفقه الاسلامى احكام جهاد المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 278
«و اگر تمايل به صلح نشان دادند تو نيز تن به صلح بده و بر خدا
توكّل كن او شنوا و داناست.»
حديث شريف:
روايت شده كه رئيس قبيله غطفان، فرستادهاى نزد پيامبر خدا گسيل داشت
و پيام داد: قسمتى از محصولات مدينه را به من تحويل بده و گرنه شهر مدينه را پر از
اسب و سواره (نيروى نظامى) خواهم كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
«حتى اشاور السعود (سعد بن عبادة، وسعد بن معاذ، وسعد بن زرارة،
وكانوا رؤساء الأنصار في المدينة) فشاورهم النبيّ صلى الله عليه و آله فقالوا: يا
نبيّ اللَّه، إن كان هذا أمر من السماء فتسليماً لأمر اللَّه، وإن كان رأيك وهواك
اتّبعنا رأيك وهواك. وإن لم يكن أمر من السماء، ولا رأيك وهواك، واللَّه ما كنّا
نعطيهم في الجاهلية برة ولا ثمرة إلّاشراءً وقوى
، فكيف وقد أعزّنا اللَّه تعالى بالإسلام. فقال النبيّ صلى الله
عليه و آله لرسوله (أيرسول رئيس قبائل غطفان): أوَ تسمع» [1].
«با سه سعد (سعد بن عباده، سعد بن معاذ و سعد بن زراره از بزرگان
انصار در مدينه) بايد مشورت كنم. پس با آنان مشورت نمود. آنان گفتند: اى پيامبر
خدا! اگر اين دستورى از آسمان باشد ما تسليم امر خدا هستيم، و اگر نظر و تمايل شما
باشد هم تبعيّت مىكنيم، ولى اگر چنين نباشد، ما حتّى در جاهليّت به آنان يك دانه
گندم يا ميوه، مگر با خريد، نمىداديم، پس چگونه اكنون كه ما را خداوند به اسلام
عزّت بخشيده است، تسليم خواستههاى آنان شويم؟ پيامبر صلى الله عليه و آله به
فرستاده رئيس قبايل غطفان فرمود: آيا مىشنوى؟»