«واگر زنى، از طغيان وسركشى يا اعراض شوهرش بيم داشته باشد، مانعى
ندارد با هم صلح كنند «وزن يا مرد، از پاره اى از حقوق خود، به خاطر صلح، صرفنظر
نمايد.» وصلح، بهتر است، اگر چه مردم «طبق غريزه حب ذات، در اين گونه موارد» بخل
مى ورزند. واگر نيكى كنيد وپرهيزگارى پيشه سازيد «وبه خاطر صلح، گذشت نمائيد»،
خداوند به آنچه انجام مى دهيد، آگاه است «وپاداش شايسته به شما خواهد داد.»
بينشهاى زير از اين آيه كريمه به دست مىآيد:
الف- هنگام بروز اختلاف ميان زن وشوهر شايسته است براى حل نزاع سازش،
اصلى اساسى تلقى شود «اين سازش عبارت است از تفاهم بر يك راه حل ميانه وتبادل
منافع بر حسب شرايط واقعى».
ب- توصيه وسفارش خداوند به طرفين اينست كه پيشدستى كنند در نيكى به
منظور بهبود پيوند بين دو طرف واين نقطه مقابل تنگ نظرى وحرص وبخل است كه در چنين
حالاتى بر نفس چيره مىشود.
ج- تقوا ومراعات حدود واحكام شرعى در رفتار همان قاعده طبيعى است كه
بايد بر روابط زناشويى حاكم باشد. واين همان ضمانت عدم تكرار اين گونه كشمكشهاست.
د- زن بايد بداند بر او است كه جايگاه خود را نزد شوهرنگهدارد،
اگرچه با عقب نشينى از برخى حقوق ويا پرداختن به بعضى كارهاى مثبت.