الف: توكل بر خدا، شكيبايى بر آزار كفّار، يارى جستن از خداوند بر
آنچه كافران مى گويند ونهراسيدن از ملامت ملامتگران.
ب: پرهيزكارى واجراى اوامر الهى ومحكم كردن همبستگى ميان مؤمنان
وسفارش يكديگر به حق وشكيبايى وامر به معروف ونهى از منكر.
4- چه در زمان صلح وچه در حالت جنگ با طاغوت، مؤمنان بايد هر قدر مى
توانند به اجراى آموزه هاى دينى همچون برپا داشتن نماز، دادن زكات، بزرگداشتن
شعائر الهى وماههاى حرام ومناسك حج، بزرگداشتن مسجدالحرام وتمام مساجد الهى
بپردازند.
«وكسانى كه شهادت به باطل نمى دهند «ودر مجالس باطل شركت نمى كنند»،
وهنگامى كه با لغو وبيهودگى برخورد كنند، بزرگوارانه از آن مى گذرند- وكسانى كه
هرگاه كه آيات پروردگارشان به آنان گوشزد شود، كر وكور روى آن نمى افتند»
رهيافت وحى:
جامعه اى كه در آن مردم براى سخن ارزشى قائل نيستند به امنيت وصلح
وآرامش دست نخواهد يافت. چرا كه سخن امانتى است بر دوش انسان، كه اگر از نهانخانه
او سرچشمه گيرد، ما فى الضميرش را آشكار سازد، به باطل گواهى ندهد، به ابزارى براى
بيهوده گويى ولغو وسوگند دروغ تبديل نشود وحق را نپوشاند، حقّ آن ادا شده وبه
ابزارى براى دست يابى به امنيت بدل مى شود وگرنه به ابزارى براى نابودى وتباهى
تبديل مى شود.
احكام:
1- بايد صلح وآرامش را به وسيله سخن «يعنى سلام كردن به يكديگر»
فراگير كنيم، زيرا سلام كردن درود بهشتيان است وشعار مسلمين در هنگام ديدار