اسم الکتاب : احكام معاملات المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 288
2- قرارداد بيع چون تمامى قراردادها بر مبناى «ايجابِ»
[1] فروشنده و «قبولِ» خريدار صورت مىپذيرد:
الف: در شريعت، پديدار ساختن ايجاب وقبول در امر خريد وفروش، به
واژههاى ويژهاى محدود نشده است، واستفاده از هر لفظى كه از خواست دو طرف در ايجاب
وقبول حكايت كند، جايز شمرده شده است.
مثلًا اگر فروشنده بگويد «فروختم» ويا «بِعْتُ» ويا سخنى بگويد كه از
ايجاب اوحكايت كند وخريدار در پاسخ بگويد: «پذيرفتم»، «خرسندم» و ... كه از قبول
اوحكايت كند، قرارداد خريد وفروش صحيح مىباشد.
ب: كافى است كه ايجاب وقبول، مراد فروشنده وخريدار را نزد آن دو
آشكارسازند، هر چند اين ايجاب وقبول از رهگذر اشارهاى كوچك خاصى كه مورد قبول
وتوافق دو طرف مىباشد انجام پذيرد.
ج: پيش از اين [2]، درباره
جزئيات ساختار قرارداد سخن گفتيم، در آنجا بيان داشتيم كه عربى بودن ويا لفظى بودن
ايجاب وقبول در انعقاد قرارداد شرط نيست، همچنين گفتيم كه مىتوان قبول را بر
ايجاب مقدم كرد، از سويى موالات «يعنى پى در پى بودن ايجاب وقبول» را در آن شرط
دانستيم.
معاطات:
3- خريد وفروش از راه معاطات «يا داد وستد بدون بكار بردن الفاظ»
صحيح مىباشد، معاطات بدين معنى است كه هريك از دو طرف قرارداد، به قصد خريد
وفروش، كالا وبهاى مورد نظر را، بدون اينكه لفظى را جارى سازند،
[1] - در سخن گفتن از قراردادها از دو واژه ايجاب وقبول بسيار
استفاده مىشود." ايجاب" آن كنشى است كه طرف اوّل قرارداد در هر
قراردادى- چه از راه سخنگفتن، نوشتن، اشاره و يا عملكرد- بدان واسطه اراده معطوف
به (انشاء) ويا ايجادقرارداد معيّنى توسط خود را اعلام مىدارد، در مقابل،"
قبول" نيز واكنش طرفدوم قرارداد در برابر ايجاب طرف اوّل مىباشد كه از
رضايت طرف دوم نسبت بهبستن چنين قراردادى واز پذيرش قرارداد توسط وى حكايت
مىكند، در واقع برمبناى اين ساخت است كه يك قرارداد منعقد مىشود از همين رو طرف
اول را" موجب" (ايجاب كننده) وطرف دوم را" قابل" (قبول كننده)
مىگويند. از اين رو بهعنوان نمونه در قرارداد خريد وفروش، فروشنده، موجب
وخريدار، قابل، ودر عقدازدواج زن، موجب ومرد، قابل ودر قرارداد اجاره، فرد موجر،
موجب ومستأجرقابل مىباشند، از سوى ديگر به زبان جارى ساختن الفاظ ايجاب وقبول در
برخىقراردادها الزامى ولى در برخى ديگر غير الزامى مىباشد.