«أتى رجل رسول اللَّهصلى الله عليه وآله
فقال: علّمني يا رسول اللَّه شيئاً، فقال: عليك باليأس ممّا في أيدي الناس فإنّه
الغنى الحاضر. قال: زدني يا رسول اللَّه، قال: إيّاك والطمع فإنّه الفقر الحاضرآية الله العظمى السيد محمد تقي المدرسي(دام ظله)، احكام عبادات -
قم، چاپ: دوم، 1381.
«مردى خدمت پيامبر خدا آمد و گفت: به من چيزى بياموز. حضرت فرمود:
از آنچه در دست مردم است نااميد باش (دلمبند) و همين، بىنيازى و ثروت حاضر براى
تو است. گفت: باز هم بياموز. فرمود: از طمع بپرهيز زيرا طمع فقر حاضر براىتواست.»
8- امام رضاعليه السلام از پدرانش، از حضرت علىعليه السلام روايت
مىكند كه:
«جاء خالد إلى رسول اللَّهصلى الله عليه وآله فقال: يا رسول
اللَّه، أوصني وأقلّه لعلّي احفظ، فقال: اوصيك بخمس: باليأس ممّا في أيدي الناس
فإنّه الغنى الحاضر، وإيّاك والطمع فإنّه الفقر الحاضر، وصلِّ صلاة مودّع، وإيّاك
وما تعتذر منه، واحبّ لأخيك ما تحب لنفسك
«خالد نزد پيامبر خداصلى الله عليه وآله آمد و گفت: اى رسول خدا! به
من سفارشى كن كه خلاصه باشد شايد آن را حفظ كنم. پيامبرصلى الله عليه وآلهفرمود:
تو را به پنج چيز سفارش مىكنم: دل نبستن به آنچه در دست مردم است كه اين ثروت
حاضر است، و پرهيز از طمع چون طمع فقرحاضر است، و نماز بخوان مانند كسى كه در حال
وداع (از دنيا) است، و بپرهيز از كارى كه بايد از آن عذرخواهى كنى، و براىبرادر
خود دوست بدار آنچه را براى خود دوست مىدارى.»
زشتىِ بدزبانى، سفاهت و ستم
سعادت و خوشبختى از آن كسى است كه اخلاق خود را نيكو گرداند، و ارزش
و اندازه خود را بداند، و به مردم انصاف روا دارد، حقوق آنان را بشناسد و به مردم
أدا كند. تنها در چنين حالتى است كه انسان از آرامش نفسانى، روابط مستحكم و متين،
نام نيك وحيثيّت و اعتبار، بهرهمند مىشود، امّا انسان بد اخلاق هميشه از گناهى
توبه نكرده كه مرتكب گناه ديگر مىشود و هميشه او رابدزبان، بدكردار، احمق و ستمگر
نسبت به حقوق مردم مىيابى: