اشكال ندارد مگر در عرف، آن را «پوشيدن طلا» بنامند كه دراين صورت
احتياط، اقتضا مىكند از آن اجتناب نمايد.
4- در حرام بودن طلا براى مرد در نماز و غير نماز، فرقى نيست بين اين
كه طلا، در معرض ديد ديگران باشد يا به گونهاى پوشيدهباشد كه ديده نشود.
5- اگر مردى با طلا نماز گزارد ولى نداند يا فراموش كند كه آن چيز
طلاست، ظاهراً نماز او صحيح است.
6- پوشيدن آنچه كه شك دارد آيا طلا است يا غير آن، در نماز و غير
نماز اشكال ندارد.
ششم- اجتناب از ابريشم
براى مرد پوشيدن حرير خالص، در حال نماز و غير نماز جايز نيست. به
حرير، ابريشم، قزّ و ديباج نيز گفته مىشود كه همگىبه يك معنى و مبطل نماز
مىباشد. اينك به جزئيات مسأله مىپردازيم:
1- در عدم جواز، فرقى نيست بين اينكه لباس ابريشم، همان ساتر شرعى
نمازگزار باشد يا جامهاى اضافه بر آن.
3- در حال جنگ، پوشيدن ابريشم جايز است و بنابر اقوا نماز نيز در اين
هنگام جايز است، ولى احوط اين است كه اگر ضرورتىنباشد نماز با آن خوانده نشود.
4- در جامهاى كه مخلوطى است از ابريشم با پنبه يا پشم يا هر چيز
ديگرى كه نماز با آن جايز است، به گونهاى كه در عرف، ابريشم خالص، صدق نكند، نماز
خواندن جايز است.
5- اگر جامه انسان، مخلوطى باشد از قطعهاى ابريشم خالص و قطعههاى
ديگر از غير ابريشم، پس اگر در عرف، پوشيدن ابريشمصدق كند، پوشيدن آن حرام ونماز
با آن باطل است. امّا اگر در عرف، پوشيدن ابريشم گفته نشود، اشكال ندارد، و در
صورت شك درصدق عرفى، اصل، برائت است و نماز با آن صحيح مىباشد. پس ملاك و معيار
در همه فروع مشابه، صدق عرفى است.
6- نماز با ابريشم، در صورتيكه براى امور پزشكى و درمانى مانند بستن
زخم وشكستگى وغيره استفاده شده باشد اشكال ندارد.
7- اگر از باب جهل يا فراموشى در لباس ابريشمين، نماز بخواند، اقوا
عدم وجوب اعاده نماز است، هر چند احتياط مقتضى استكه اعاده نمايد.