اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 49
كفّار مدينه به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله رسيدند و گفتند:
«اى رسولخدا! دعاكن كوههاى اطراف مدينه عقب بروند تا آب و آبادانى
شهر بيشتر شود و وضعيّت معاش ما رونق بگيرد. ما هم مؤمن مىشويم.»
جبرئيل بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و گفت:
«اى رسول خدا! اگر از خدا خواسته شود كه كوهها را به عقب براند،
اين گونه خواهد شد و آب زياد و آبادانى، تمام شهر را در بر خواهد گرفت. ما حتّى
گنجهاى زمين را نيز به آنان مىدهيم. ولى به اينان گوشزد كن كه اگر پس از اين همه
نعمتْ كافر گردند، عذاب استيصال بر آنان نازل خواهد شد.»
پيامبر صلى الله عليه و آله خطاب به جبرئيل گفت:
«من پيامبرِ رحمةٌ للعالمين هستم و هرگز نمىخواهم بر اين قوم عذاب
نازل شود. كوهها همچنان بمانند. چون اين امّت اكثرشان قبول ايمان نخواهند كرد.»[1]
كفّار قبل از اسلام نيز از پيامبران زمان خود آياتِ مُبصرات خواستند
و گفتند:
«نشانهى پيامبرى تو اين باشد كه از كوه سياه، شترى بيرون آيد.»
گفته شد:
«حضرات! كوه كه شتر نمىزايد!»
گفتند: «به هر حال ما مىخواهيم! نه تنها خودش را مىخواهيم، بچّهاش
را هم مىخواهيم و بايد شير هم داشته باشد.»
هر چه خواستند، خدا اجابت كرد. اما هنگامى كه كافر شدند، سه روز
بيشتر به آنان مهلت داده نشد و همگى هلاك شدند.
آيات مُبصرات اينچنين است، و عذابِ ايمان نياوردن به آن بسيار دردناك
و مهلك است.