responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 385

بعد هم به خود بُت ادرار كرد!

ابوذر از پشت پرده بيرون آمد و با خود گفت:

«ما ول‌معطلّيم! اين چه خدايى است كه اينقدر از خودش اراده ندارد كه نگذارد يك حيوان حرمتش را بشكند؟!» بعد اين شعر را خواند:

رَبٌّ يَبُولُ الثَعْلَبانُ بِرأسهِ‌

 

لَقَدْ هانَ مَنْ بالَتْ عَلَيْهِ الثَعالِبُ‌ [1]

 

اين چه خدايى است كه روباه به رأس آن بول كند، هر كه روبهان براو بول كنند، خوار گشته است!

اين چه خدايى شد؟! شير را كه نتواست بخورد، هيچ! بعد هم كه اين جورى شد!

/ تمهيد ي كل الحقوق محفوظه ت‌وش رضي الله عنهم‌ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ.

خدا خيلى واضح مى‌گويد: «اين چيزى كه از خود نمى‌تواند دفاع كند و شما بايد از او دفاع كنيد، اين چه خدايى است؟!»

اين مثال آشكارش بود، امّا مثال پنهان هم دارد.

/ ب‌

شركِ پوشيده!

ما هميشه نعمت‌هاى الهى را به ديگرى نسبت مى‌دهيم. بچّه مى‌گويد:

«پدر و مادرم به من غذا مى‌دهند و برايم لباس مى‌خرند.»

بزرگ مى‌شود؛ شاگردى استادى را مى‌كند، مى‌گويد:

«استادم به من پول مى‌دهد.»؛ بزرگ‌تر مى‌شود؛ اگر طلبه بشود، مى‌گويد:

«علما و مراجع و تجّار بازار»

گاه مى‌گويد: «متوليان حسينيّه‌ها و تكيه‌ها.»

اگر بازارى شود مى‌گويد: «بازار و مشترى!»


[1] -/ مكاتيب الرسول، ج 3، ص 437.

اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 385
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست