خود مغرور شده است. ولى مال و فرزند پس از مرگ آدمى براى او چه
مىتوانند بكنند؟ چرا خود را فريب مىدهند و تا چه وقت مىخواهند اين چنين باقى
بمانند؟
«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ
عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ أُولئِكَ
أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ- كسانى كه
كفر ورزيدند، از داراييها و فرزندانشان در برابر خدا براى ايشان كارى برنيايد، و
اينان اصحاب آتشاند و جاودانه در آن خواهند ماند.» سخن از كفار در اين جا به
مناسبت اهل كتاب آمده، و در درس آينده خدا ايستارى را كه مىبايستى در برابر
كافران خود بگيرند بيان خواهد كرد.
فراوانى ثروت مادى يا توانايى بشرى چيزى نيست كه در برابر حق از آدمى
حمايت كند، و ما را نرسد كه در برابر كفار به بهانه اين كه مال فراوان يا شماره
بيشتر از ما دادند سر فرود آوريم.
[117] اما كردارها و داراييهاى ايشان و حتى بعضى از كارهاى نيكى كه
انجام مىدهند، به زودى بر باد مىرود، چرا كه بر شالوده مستحكمى متكى نبوده است.
اگر پزشكى در تشخيص اشتباه كند، و سپس در گزينش داروى مناسب خود را به زحمت اندازد
و سخت به فراهم آوردن تلاش كند، آيا ممكن است از اين كار نتيجهاى عايد او شود؟ يا
اگر خلبانى راه هوايى خود را گم بكند و نداند كه بايد به طرف راست حركت كند يا به
طرف چپ، آيا رنج بردن براى استقامت در باقى ماندن بر هوا براى او فايدهاى دارد؟
چنين است حال كافران كه در فهم اساس زندگى خطا كردهاند و به همين سبب شناخت بعضى
از جزئيات سودى براى ايشان نخواهد داشت، لذا همه تلاشهاى ايشان در چارچوب اين فهم
آميخته به خطا قرار مىگيرد و عبث و بيهوده مىشود.
«مَثَلُ ما يُنْفِقُونَ فِي هذِهِ الْحَياةِ
الدُّنْيا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيها صِرٌّ أَصابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا
أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ- مثل آنچه در اين زندگى دنيا خرج
مىكنيد، همچون بادى است كه در آن سرماى شديد است و به كشتزار گروهى كه بر خود ستم
روا داشتهاند مىوزد و آن را از ميان مىبرد،»