به همين سبب قرآن فلسفه قصههاى پيشين را چنين خلاصه مىكند
«ذلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الْآياتِ وَ
الذِّكْرِ الْحَكِيمِ- و اين است آنچه از آيات و ذكر محكم
كه بر تو فرود مىخوانيم.» [59] و قرآن سپس حقيقت آشكار را در قصههاى عيسى چنين
بيان مىكند
«إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ
آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ-
مثل عيسى در نزد خدا همچون مثل آدم است: او را از خاك آفريد، سپس به او گفت: باش،
پس بشد و ببود.» پس عيسى پسر خدا نيست، همانگونه كه آدم پسر خدا نبود، بلكه آن
قدرتى كه به خاك گفت باش، پس انسانى تمام عيار و آدم پدر بشر شد، همان قدرت/ 573
عيسى را بدون پدر آفريد، و جهودان، در آن هنگام كه مريم را تكذيب كردند، و او را
به گناهكارى متهم ساختند، دروغ مىگفتند، چرا كه مريم راستگو و صديقه بود و همگان
او را به همين صفت مىشناختند، و از آن روى كه خدا توانا است بر اين كه عيسى را
بىپدر بيافريند، به همانگونه كه آدم را از خاك آفريد.