«وَ مَنْ يَكْفُرْ بِآياتِ اللَّهِ فَإِنَّ
اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ- و هر كه به آيات خدا كفر ورزد، پس
(بايد بداند) كه خدا زود به حساب مىرسد.» و چگونه به حساب مردمانى كه كفر
ورزيدهاند مىرسد؟
/ 530 بالطبع راههاى مختلف وجود دارد، ولى سادهترين آنها بىبهره
شدن از رسالت نوربخش او است، چه رسالت سودمند آن است كه با تفسير خدا و بيان او
شناخته شود نه آنچه هواهاى نفسانى مردم تفسير كند كه زيانبخش است و سودى ندارد.
مثلا: در آن هنگام كه رسالت عيسى (ع) در نزد پيروان آن به معنى
برادرى و نشاط و خوشى، مسيحيت به آنان پيشرفت و گوارايى زندگى بخشيد، اما در آن
هنگام كه معنى تعصب و نادانى و اختلاف پيدا كرد، سبب عقب افتادگى و عذاب شد.
[20] دين مىبايستى زمينه مشتركى براى توافق داشته باشد، و طبعا دين
چنين نخواهد بود مگر آن گاه كه خالص و برهنه از هواهاى نفسانى تجسم يافته در
نژادپرستى و دوستيهاى مادى، و در نتيجه عارى از هر رنگ جاهليت بوده باشد، و تنها
در اين صورت است كه دين وسيله جمع مىشود نه وسيله تفرقه.
چه وقت دين برهنه از ماديات خواهد بود؟ در آن هنگام كه تنها ايمان به
خدا ارزش اجتماعى بوده باشد، و لذا رسالت اسلام فرزندان رسالتهاى گذشته را به اين
ارزش دعوت كرده و گفته است
«فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ
لِلَّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ وَ قُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ
الْأُمِّيِّينَ أَ أَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ
تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ-
پس اگر با تو محاجّه كردند، بگو: من و پيروانم به خدا اسلام آورديم و تسليم شديم؛
و به آنان كه كتاب دارند و به آنان كه كتاب ندارند بگو: آيا اسلام آورديد؟ پس اگر
اسلام آوردند راه يافتهاند، و اگر رو گردانند، تو پيام خود را رسانيدهاى؛ و
خداوند به بندگان بينا است.» قرآن مسئوليت قبول و رد فرزندان رسالتهاى پيشين را از
دوش فرستادهاش