113 [القيامة]: مصدر است ولى همچون نام خاصى براى يك وقت معين شده
است كه در آن رستخيز آفريدگان صورت مىگيرد و مردمان از گورهاى خود برمىخيزند و
به سوى محشر مىروند.
114 [منع]: جلوگيرى كردن.
[خرابها]: خراب به معنى ويران كردن و نقض كردن است.
115 [المشرق]: و شرق دو نام است براى محل بر آمدن خورشيد و ماه.
[المغرب]: و المغيب هر دو به معنى محل غروب كردن و غايب شدن خورشيد
يا جرم فلكى ديگر است.
[واسع]: به معنى غنى و بىنياز است به سبب وسعت و گستردگى
تواناييهاى او. و آن را به معنى پر رحمت نيز گفتهاند.
117 [قانتون]: ريشه در قنوت، دوام است و به معنى فرمانبردارى و به
معنى دعا نيز آمده است، از جمله قنوت در نماز.
118 [يوقنون]: يعنى مىدانند.
119 [الجحيم]: آتش افروخته است و نامى براى دوزخ شده است.
120 [ملتهم]: ملة و نحلة و ديانة نظير يكديگر است، و ملت رسول
اللَّه (ص) امرى است كه آن را آشكار ساخته است.