از آيت الله فقيد يك سطر تأييد به نفع خويش و بر عليه نظام جمهورى اسلامى بگيرد و در اين راستا از بازداشت[1]
، تبعيد، به شهادت رساندن و اعمال فشار به اطرافيان نزديكان و شاگردان
ايشان استفاده كرد، امّا معظّم له كوچكترين كلام كوتاهترين نوشتهاى را كه
رژيم بعث بتواند از آن بهره بردارى كند صادر ننموده و با شجاعت تمام در
مقابل اذيت، آزار و فشارهاى رژيم صدام ايستادگى كرد.
آيت الله العظمى خويى و قيام شيعيان عراق
به دنبال تهاجم صدام مورخه به كويت و حمله همه جانبه كشورهاى غربى به عراق و
كويت، و پس از تخريب و ويرانى شهرها و كشتار مردم و نابودى منابع نظامى،
اقتصادى اين كشور و سركوب و اخراج عراق از كويت بود كه مردم به ستوه آمده
از ظلم و ستم صدام، در شب نيمه شعبان 1412 ق، در كنار مرقد مطهر سالار
شهيدان حضرت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) با مشاهده آيت الله فقيد،
بغضى كه سالها گلوگيرشان بوده، تركيد و فرياد تكبير سر دادند و برائت و
بيزارى خويش را از نظام حاكم اعلام نمودند.
با قيام مردم كربلا، مردم نجف، كوفه، عماره، حلّه، ناصريه، بصره
[1]
. تا آن جا كه برجستهترين شاگردش: آيت الله سيد محمد باقر صدر و خواهر
مظلومهاش و 23 تن از خاندان آيت الله حكيم را كه بسيارى از آنان جزء
شاگزدان ايشان بودند به شهادت رسانيد و پيش از شروع جنگ تحميلى نزديك به 55
نفر از بزرگان شاگردانش را در نقاط معلومى زندانى نمودند و پس از قيام
اخير شيعيان نيز عدهبسيارى از شاگردان ايشان را دستگير و زندانى نمودند.
كه هنوز هم از سرنوشت آنان خبرى در دست نيست.