اسم الکتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 76
از کدام نوع
عصایش را به زمین زد و مراقب بود تا به مانعی بر نخورد. به وسط کوچه
رسیده بود که پایش به تکه آجری گرفت و روی زمین ولو شد. دستش را به زمین
میمالید و دنبال عصایش میگشت. پس از کمی جستجو آن را یافت و به کمک عصا
از جا برخاست و دوباره به راه افتاد. مردی که از پشت سر میآمد خود را به او رساند، خاک لباس پیرمرد را تکاند و گفت: ابوبصیر، طوری که نشد؟ - نه، خدا را شکر، خدا خیرت دهد. - کجا میروی. - به سمت بازار. - من نیز به همان طرف میروم، با هم میرویم. ابوبصیر سرفهای کرد و پرسید: اسمت چیست. - همه به من حاجی میگویند، تو هم حاجی صدایم کن. - از کدام نوع حاجیها هستی. - یعنی چه، مگر چند نوع حاجی داریم. - منظورم این است که حاجی حقیقی هستی یا غیر حقیقی. - من که منظورت را نمیفهمم! -
میدانی حاجی، سال گذشته که حج بودم صدای ناله و ضجه زیادی شنیدم. به امام
باقر علیهالسلام گفتم «ماشاءالله امسال حاجی، خیلی بیشتر از سالهای
گذشته است، این طور نیست؟» و او جواب داد «اتفاقا برعکس، ناله و زاری زیاد
است، اما حاجی واقعی کم» . به او گفتم «سر و صدای زیادی به گوش میرسد،
درست است کورم، اما کر نیستم، صداها را میشنوم» . امام دست مبارکش را بر
چشمهایم کشید و علاوه بر چشم سر چشم دلم نیز روشن شد. آنچه میدیدم
باورم نمیشد، تعداد حاجیهایی که با شکل انسان به دور کعبه طواف میکردند
از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمیکرد، اما آنهایی که به شکل حیوان به دور
خانهی خدا میچرخیدند تا دلت بخواهد زیاد بودند. پس از دیدن آن صحنه چشم
هایم به حالت گذشته در آمد. بعدها فهمیدم حج رفتن شرایط زیادی دارد و ازهمه
کس قبول نمیشود. از جملهی آن شرایط نخوردن مال حرام و مال یتیم، پرداخت
خمس و زکات و حلالیت طلبیدن از کسی که آزردهای و... است. حاجی که تا
این لحظه ساکت بود و به دقت گوش میداد با دست به پشت ابوبصیر زد و گفت:
نمیدانم، من سعی کردهام تمام موارد را رعایت کنم، اگر کسی را آزرده بودم
از او حلالیت طلبیدهام و با پول حلال به حج رفتهام، دیگر قبول شدنش به
لطف خدا بستگی دارد. بر سر دو راهی رسیده بودند و باید از هم جدا
میشدند. ابوبصیر دوباره سرفهای شدید کرد و گفت: خدا قبول کند، پس
انشاءالله از نوع اول هستی. هر دو خندیدند و از یکدیگر خداحافظی کردند،
ابوبصیر زمزمهکنان و عصا زنان به راه خود در دنیای تاریکش ادامه داد، در
حالی که دلش از روز روشنتر بود! [1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) داستانهای شنیدنی، ص 107. منبع: حیات پاکان(داستانهایی از زندگی امام محمد باقر)؛ مهدی محدثی؛ بوستان کتاب چاپ دوم 1385.
اسم الکتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 76