اسم الکتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 508
نجات نسل دو پرنده و تسلیم نخل خشکیده
جابر بن یزید جعفی حکایت کند: در یکی از سال ها، به همراه حضرت باقرالعلوم علیه السلام رهسپار مکه معظمه شدم. در
بین راه، دو پرنده به سمت ما آمدند و بالای کجاوه امام محمد باقر علیه
السلام نشستند و مشغول سر و صدا شدند، من خواستم آن ها را بگیرم تا همراه
خود داشته باشم، ناگهان حضرت با صدای بلند، فرمود: ای جابر! آرام باش و
پرندگان را به حال خود واگذار، آن ها به ما اهل بیت عصمت و طهارت پناه
آورده اند. عرضه داشتم: مولای من! مشکل و ناراحتی آن ها چیست، که این چنین
به شما پناهنده شده اند؟! حضرت فرمود: آن ها مدت سه سال است که در این
حوالی لانه دارند و هرگاه تخم می گذارند تا جوجه شود، ماری در اطراف آن ها
هست که می آید و جوجه های آن ها را می خورد. اکنون پرندگان به ما پناهنده
شده تا از خداوند بخواهم که آن مار را به هلاکت رساند؛ و من نیز در حق آن
مار نفرین کردم و به هلاکت رسید؛ و پرندگان در امان قرار گرفتند. جابر
گوید: سپس به راه خود ادامه دادیم تا نزدیک سحر و اذان صبح به بیابانی
رسیدیم؛ و من پیاده شدم و افسار شتر حضرت را گرفتم؛ و چون حضرت فرود آمد،
در گوشه ای خم شد و مقداری از شن ها را کنار زد و در حال کنار زدن شن ها،
چنین دعائی را بر لب های خود زمزمه می نمود: خداوندا! ما را سیراب و تطهیر و
پاک گردان. ناگهان سنگ سفیدی نمایان شد و امام علیه السلام آن سنگ را
کنار زد و چشمه ای زلال و گوارا آشکار گردید، و از آن آب آشامیدم و نیز
برای نماز وضو گرفتیم. و بعد از خواندن نماز، سوار شدیم و به راه خود
ادامه دادیم تا آن که صبحگاهان به روستائی رسیدیم، که نخلستانی کنار آن
روستا بود، در آن جا فرود آمدیم؛ و حضرت کنار نخل خرمائی - که از مدتها قبل
خشک شده بود - آمد و خطاب به آن کرد و اظهار داشت: ای درخت خرما! از آنچه
خداوند متعال در درون شاخه های تو قرار داده است، ما را بهره مند ساز. جابر
افزود: ناگهان دیدم درخت خرما، سرسبز و پربار شد و خود را در مقابل امام
علیه السلام خم کرد؛ و ما به راحتی از ثمره آن می چیدیم و می خوردیم. در
همین اثنا، یک مرد عرب بیابان نشین که در آن حوالی بود، وقتی این معجزه را
مشاهده کرد، به حضرت خطاب کرد و گفت: سحر و جادو کردید؟! امام علیه السلام در پاسخ، به آن عرب خطاب نمود و به آرامی اظهار داشت: ای
مرد! به ما نسبت ناروا مده، چون که ما از اهل بیت رسالت هستیم؛ و هیچ کدام
از ما ساحر و جادوگر نبوده و نیستیم، بلکه خداوند متعال از اسامی مقدسه
خود کلماتی را به ما آموخته است که هر موقع هر چه را بخواهیم و اراده کنیم،
به وسیله آن کلمات، خداوند متعال را می خوانیم و تقاضا میکنیم، آن گاه
دعای ما به لطف او مستجاب خواهد شد.[1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) بحارالانوار: ج، ص 248 و 38، به نقل از خرائج مرحوم راوندی. منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام محمد باقر؛ عبدالله صالحی.
اسم الکتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 508