اسم الکتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 179
تسلیم
گروهی به محضر امام باقر (ع) مشرف شدند، دیدند امام بچهای دارد مریض
است و حضرت در مرض او بسیار ناراحت و بی آرام است. آنها پیش خود گفتند: خدا
نکند که این کودک بمیرد و گرنه به خود امام احتمال خطر میرود. در این
میان شیون زنان بلند شد، معلوم شد که کودک از دنیا رفت، بعد از اندکی امام
(ع) به نزد آنها آمد ولی خوشحال و قیافهاش باز بود. گفتند: خدا ما را
فدای تو کند، شما در حالی بودید که ما فکر میکردیم اگر اتفاقی بیافتد شما
به وضعی درآیید که موجب غصه ما باشد!! ولی میبینیم که قضیه بعکس شد؟ امام
صلوات الله علیه فرمود: ما دوست میداریم که محبوب و عزیز ما در عافیت
باشد، و چون قضای خدا بیاید تسلم آن کار میشویم که خدا دوست داشته است:
«فقال لهم: انا نحب ان نعافی فیمن نحب فاذا جاء امرالله سلمناالله فیما
یحب»[1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) کافی: ج 3 ص 226. منبع: فضائل و سیره فردی امام محمد باقر؛ سید علی قریشی؛ برگرفته از کتاب خاندان وحی
اسم الکتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 179